پاورپوینت جامعه شناسی ( جامعه شناسی کار و بیکاری )(۲۶ اسلاید قابل ویرایش)(نازنین عباسی)
پاورپوینت جامعه شناسی
جامعه شناسی کار و بیکاری
۲۶ اسلاید قابل ویرایش
نازنین عباسی
ورود مستمر labour saving machinery رشد صنعت در کشورهای غیر غربی : خاور دور تسلیم اقتصاد غرب در مقابل هزینه پایین اقتصاد خاور دور رقابت جهانی : نفع رساندن به سرمایه به قیمت هزینه کار و کارگر؛ نفع رساندن به سرمایه مالی به قیمت ضرر سرمایه ثابت سرمایه از کار متحرک تر، سرمایه مالی از همه متحرک تر نابودی وفاق بر سردولت رفاهی کلاسیک ورود مستمر labour saving machinery رشد صنعت در کشورهای غیر غربی : خاور دور تسلیم اقتصاد غرب در مقابل هزینه پایین اقتصاد خاور دور رقابت جهانی : نفع رساندن به سرمایه به قیمت هزینه کار و کارگر؛ نفع رساندن به سرمایه مالی به قیمت ضرر سرمایه ثابت سرمایه از کار متحرک تر، سرمایه مالی از همه متحرک تر نابودی وفاق بر سردولت رفاهی کلاسیک ورود مستمر labour saving machinery رشد صنعت در کشورهای غیر غربی : خاور دور تسلیم اقتصاد غرب در مقابل هزینه پایین اقتصاد خاور دور رقابت جهانی : نفع رساندن به سرمایه به قیمت هزینه کار و کارگر؛ نفع رساندن به سرمایه مالی به قیمت ضرر سرمایه ثابت سرمایه از کار متحرک تر، سرمایه مالی از همه متحرک تر نابودی وفاق بر سردولت رفاهی کلاسیک چه چيزي آدمها را از كارهايشان مي رماند؟ ظهور فردگرايي و پديده انتخاب ؟ جان گري استاد فلسفه مدرسه اقتصادي لندن : مردم روز بروز بیشتر به دنبال كنترل انتخاب شغل شان هستند ريچار سنت استاد جامعه شناسي : طبيعت نيروي كار و دوره كار در امريكا كوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شركتها به 6 سال سقوط كرده است ؛ رقابت هاي گروهي در شركتها، شركتها و كارگران در حال باز نگري مجدد از خود هستند، با اين وجود اين تغييرات در كار و حرفه ديگر نمي توانند هويت كاري داشت نابودي حافظه سازماني به نوعي بحران هويت كاري يا حرفه اي مي انجامد . تامين شغلي ديگر وجود ندارد. تغییر موقعیت شغل ها : مهمانداری
علل و پيامدهاي بيكاري جوانان در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي
این متن شامل 68 صفحه می باشد
البته شمار فزايندة مطالعات و نشريات مربوط به بيكاري جوانان شاهدي است بر افزايش آگاهي در مورد اهميت اين مسئله كه بيكاري جوانان بيش از همه در شرايط سخت زندگي جوانان بيكار و پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي متعدد آن پديده انعكاس يافته است. علائم و شواهد نشان ميدهد كه اين مسئله در سال هاي آينده هم ادامه خواهد داشت. انقلاب فني كه در دهه هاي اخير در كشورهاي صنعتي داراي اقتصاد بازار رخ داده است، باعث تغييرات عظيميدر سطح و نوع مهارتهاي مورد تقاضاي بازار كار گرديد. بسياري از محققان بر اين عقيده اند كه دير يا زود چنين تغييراتي در كشورهاي در حال توسعه و به ويژه آن دسته از كشورهايي كه از لحاظ اقتصادي مستقيماً با كشورهاي صنعتي در ارتباط هستند نيز تكرار خواهد شد.
هر چند ممكن است ادعا شود كه تكنولوژي هاي نو در دراز مدت باعث افزايش فوقالعاده در توليدات صنعتي – همراه با افزايش بي سابقه در اوقات فراغت و شرايط بهتر زندگي افراد و جوامع – خواهد شد، اما در اين مطلب نيز شكي وجود ندارد كه اولين تأثير اين تكنولوژي ها اين است كه صدها هزار كارگر را از بازار كار اخراج كرده و جذب نسل جديد را به جهان كار مشكل و مشكل تر ميسازد. اين اثرات اوليه انقلاب فني توسط اثر دوراني بحران اقتصادي كه با بي ثبات كردن بازار كار و آشفته ساختن چشم انداز آينده باعث وخامت اوضاع ميگردد، تشديد ميشود.
متأسفانه به نظر ميرسد كه هيچ احتمالي براي تغيير بنيادين اين وضعيت در آينده وجود ندارد. بر عكس، بعضي مطالعات نشان ميدهد كه لااقل در كشورهاي در حال توسعه وضع از اين نيز بدتر خواهد شد.
اگر چه احتمال هيچ گونه تغيير بنياديني وجود ندارد، لااقل براي جلوگيري از گسترش بيكاري جوانان در آينده و نيز كاهش اثرات زيان آور آن بر جامعه و افراد،كارهايي ميتوان و ميبايد انجام داد.
بخش اول:
علوم اجتماعي
و مشكل بيكاري جوانان
1- اهميت موضوع در علوم اجتماعي منطقه اي – نكات كلي:
در طول 30 سال گذشته ، كمك هايي كه علوم اجتماعي به فهم ماهيت، ويژگي ها و سير تكاملي مشكل بيكاري جوانان و همچنين يافتن راهكارها و برنامه هايي در جهت حل اين مشكل نموده است، در منطقه و زير منطقه هاي مختلف، متفاوت بوده است. علاوه بر اين،از يك دهه تا دهة ديگر نيز دچار تغيير و تحول گشته است. بهطور كلي، ميتوان گفت تنها در كشورهاي پيشرفته صنعتي است كه علوم اجتماعي قادر است بيشترين توجه را از طريق ابزارهايي نظير تحقيقات و انتشارات – در خصوص موضوعاتي كه تقريباً شامل تماميامور ميشوند - ، به مشكل بيكاري جوانان مبذول دارد. در كشورها و مناطق در حال توسعه توجه كمتري به اين مسئله ميشود و شايد دليل آن نبود بودجة كافي براي مراكز تحقيقاتي باشد. عامل ديگري كه همراه با نبودن منابع مالي در اين امر سهيم...
اميل دوركيم ـ را به همراه ماكس وبرـ يكي از دو بنيانگذار اصلي تئوري جامعه شناسي نوين ناميدهاند. دوركيم چهارچوب وسيعي براي سيستمهاي اجتماعي ايجاد كرد كه در جامعه شناسي و تعدادي رشتههاي مرتبط با آن به عنوان يك اصل هنوز باقي مانده است، بويژه در انسان شناسي. حتي آنهايي كه اساساً با آن موافق نبودهاند. آن را به عنوان يك نقطه عطفي ميپذيرند. اين چهارچوب تحليل در جريان كار خود دوركيم رشدي اساسي را طي كرد، اما مداوم پيرامون ماهيت سيستم اجتماعي و رابطه آن سيستم با شخصيت فرد تمركز داشت.
تفكر دوركيم غالباً ريشه در تاريخ روشنفكري فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتري برگرديم، دكارت [فلسفه دكارتي] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد ديگري كه در سالهاي نزديك به او بودهاند و در تفكر دوركيم اهميت بسزائي داشتهاند، سن سيمون و آگوست كنت و استاد وي فوستل دو كولانژ بودند. علاقه دوركيم به روشنفكران معاصر برجسته ديگر كشورها، ويژه آلمان و انگلستان، به طور موثقي ماهيت فرانسوي داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و اين به معني تحقير كردن اصالت تفكر فرانسوي نيست. اگر بگوييم آن تفكر يك موقعيت ميانجي بين دو جناح اصلي گرايشات متفكر را در بر ميگرفت. يعني تجربه گرايي انگليسي و كاركردگرايي و ايده آليسم آلمان. به عبارتي صريحتر، جامعه شناسي مدرن حاصل تركيب عناصري هستند كه به برجستهترين وجهي در آن دو سنت شكل گرفتهاند و به نظر ميرسد ماهيت ميانجيگرانهاش در زمينه فرانسوياش بوده است كه به دوركيم يك محل بارزي براي ابراز وجود دادند و جايگاه و نفوذ دوركيم به طور مؤثري در اين تركيب كمك كرد.[1]
در نوشتهاي كه پيشرو داريد سعي شده است تمام ابعاد دوركيم كه شامل زندگي شخصي و حرفهاي، ريشههاي فكري، آثار دوركيم و مفاهيم كليدي كه در هر اثر مطرح ميشود، مورد بررسي قرار بگيرند. و نيز تأثيرات دوركيم بر نظام آموزش همگاني فرانسه و تأثيراتي كه وي بر رشته انسان شناسي و شاخههاي اين رشته داشته است. و از آنجايي كه بيشترين تأثيرات دوركيم بر انسان شناسي از طريق كتاب معروف وي تحت عنوان «صور بنيادين حيات ديني» بوده است. سهم بيشتري به بررسي اين كتاب و مفاهيم ارائه شده توسط اين كتاب داده شده است.
زندگي شخصي و حرفهاي دوركيم:
اميل دوركيم را بايد به عنوان نخستين جامعهشناس دانشگاهي كشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعي فرانسه به سختي درگير شده بود، اما سراسر زندگياش تحت تأثير كار دانشگاهياش قرار داشت. دوركيم مرد دانشگاهي بود كه همكارانش هنوز وي را مهمان ناخواندهاي ميدانستند كه مي خواهد رشتهاي را تدريس كند كه هنوز مشروعيت آن توجيه نشده بود.» (كوزر، 1382 : 204 و 205)
دوران زندگي دوركيم با بحراني از تاريخ فرانسه و اروپا مقارن است. وي در 15 آوريل 1858 در اپينال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاريس درگذشت. دوركيم از تبار يهودي بود و در خانوادهاي متدين پرورش يافت، پدرش خاخام اعظم بود و زماني از دوركيم انتظار ميرفت كه پاي بر جاي پاي پدر بگذارد. وي بر آن شد كه از اين سنت خانوادگي بگسلد و اعلام كرد كه لااداري است؛ اما شخصيت سخت متأثر از پرورش اوليه و زندگي دقيق و منضبط اوليه باقي ماند. وي در 18 سالگي به پاريس رفت تا براي دانشسراي عالي درس بخواند.
در دانشسرا، در زمره گروهي از روشنفكران برجسته بود. ديري نگذشت كه علاقه وي متوجه حوزه فلسفه اجتماعي و سياسي شد. در اكول نورمال سوپر يور پاريس، وي از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوكولانژ متأثر شد. بوترو وي را به مطالعه دقيق آثار كنت هدايت كرد. وي همچنين با مطالعه نوشتههاي رنوويه فيلسوف اجتماعي نوكانتي به فلسفه كانت علاقمند گرديد. مضامين كانتي بعداً به دفعات در آثار دوركيم ظاهر شدند، او در صور بنياني حيات ديني كوشيد تا صورتي نظام يافته از «كانت گرايي جامعهشناختي» را به عنوان نظريه شناخت طرح بريزد.
وي بعد از فراغت از تحصيل، سالهاي 1882 تا 1887 به تدريس فلسفه پرداخت. و در اين ميان سال تحصيلي 86-1885 را در آلمان سپري كرد و به...
سابقه سكونت بشر بر روي زمين به ميليون ها سال پيش برمي گردد . او زندگي خود را از طبيعت شروع كرد و پس از سپري كردن دوره هاي مختلف به مرحله مد نيت و شهرنشيني رسيد . در اين دوران طولاني حوادث و وقايع تلخ و شيرين فراواني بر او گذشته و تغيير و تحولات بسياري در زندگي اجتماعي او رخ داده است . انسان موجودي اجتماعي است و لازمة آن تعامل و تقابل با همنوعان و حاكميت نظم و قانون است . اما به دليل عدم آگاهي مردم اوليه از حق و حقوق اجتماعي خويش و سوء استفاده حاكمان جبار، قرن ها طول كشيد تا جوامع انساني از حاكميت قانون بر خوردار شدند . تا قبل از آن بر اساس انديشة حق الهي سلطنت كه از سوي پادشاهان تبليغ شده بود و اوامر خود را لازم الاطاعه و لازم الاجرا كرده بودند، مردم نيز با جان و دل و بر اساس انديشه هاي سنتي و خرافي پيشينيان خود تن به اين شرايط ذلّت بار داده بودند. اما با گذشت زمان و پيچيدگي زندگي و روابط اجتماعي انسانها با يكديگر لزوم حاكميت قانون مدوّن كه حقوق همه آحاد ملّت را تأمين كند بيشتر احساس گرديد. مردم در اثر تعامل و تقابل با يكديگر و ارتباط با ساير جوامع به اين مهم پي بردند و با قيام و شورش در صدد به دست آوردن حقوق از دست رفته خود برآمدند.
با شكل گيري حكومت قانون در جوامع مختلف و آشكار شدن فوايد آن در زندگي اجتماعي، مردم ممالك استبداد زده نيز به فكر احياي حقوق مدني و حاكميت قانون در كشورهاي خود برآمدند . اگر چه سابقه پيدايش مجلس كه نماد قانون است، در ايران به دوره باستان بر مي گردد. اما منظور ما از مجلس،مجالس فرمايشي و انتصابي نيست. بلكه مجلسي است كه در آن مردم با انتخاب نمايندگان خود مستقيماً در سرنوشت خويش و اداره امور مملكت دخالت كنند . اين مهم در تاريخ معاصر ايران با وقوع انقلاب مشروطيت محقق گرديد. مردم كشور ما از اواسط دوره ناصري با مشاهده تاراج منابع ثروت ملي و احساس سلطه استبداد و استعمار و با رشد و آگاهي سياسي و فكري خويش حركت اعتراض آميزي را عليه وضعيت موجود آغاز كردند. پس از شكل گيري عوامل و حوادث بلند مدت و كوتاه مدت سرانجام در دورة مظفرالدين شاه قاجار ايرانيان پس از ساليان دراز به يكي از آرزوهاي ديرينه خود كه همان حاكميت قانون بود دست يافتند. با صدور فرمان مشروطيت توسط شاه مزبور در سال 1324. ق/1285 ش ) كه تكيه اساسي آن بر افتتاح دارالشوري(تأسيس مجلس شوراي ملي) بود انتخابات برگزار گرديد و در اين سال براي نخستين بار «خانة ملت» گشايش يافت . اگر چه مجلس اول طبقاتي بود و اكثريت نمايندگان آن تهراني بودند . اما با گذشت زمان و تصحيح و تكميل قوانين، نقايص برطرف و زمينة حضور مردم در عرصة ادارة كشور بيشتر محقق گرديد . هر چند در مواردي مجلس از مخالفت با اقدامهاي نادرست حكومتگران و گاه بيگانگان خود داري مي كرد. اما در عين حال پايگاهي بود تا افراد منتخب مردم بتوانند از طريق آن سخنان خود را به گوش حكومت و مردم برسانند.
در آغاز طول مدت دوره هاي مجلس شوراي ملي دو سال بود، اما از مجلس نوزدهم به بعد مدت زمان مزبوربه چهار سال افزايش يافت. بسياري از مجالس به دلايل مختلف عمر به كمال نبردند و با انحلال و تعطيلي زود هنگام و شروع دورة فترت زمينة ريشه دوانيدن مجدد استبداد و استعمار را در كشور فراهم كردند.
مشروطيت چيست؟ چرا انقلاب مشروطيت به وقوع پيوست؟ حوادث مهم دورة انقلاب مشروطيت چه بود؟واكنش حكومت قاجار نسبت به اين رويداد مهم چگونه بود؟ و اين كه نمايندگان مردم سبزوار در مجالس شوراي ملي چه نقشي داشته و چه راهكارهاي عملي و نظري براي امر قانونگذاري و نظارت بر حسن اجراي آن ارائه داده اند، از سؤالهاي اساسي اين پژوهش است . تلاش شده با توجه به اسناد و مدارك موجود و در حد توان علمي نگارنده به آنها پاسخ داده شود . اميد آن كه اين پژوهش الگويي براي بررسي همراهي مردم نواحي مختلف در انقلاب مشروطه و همچنين نقش نمايندگان تمام شهرهاي ايران باشد . و از طرفي دست مايه اي براي استمرار پژوهش هاي آتي نگارنده دربارة بررسي عملكرد نمايندگان سبزوار در مجالس شوراي اسلامي (دوره جمهوري اسلامي) گردد .
درباره هدف و اهميت موضوع تحقيق بايد گفت : علاقة وافر نگارنده به عنوان يك سبزواري به تاريخ معاصر ايران، بخصوص بررسي عملكرد نمايندگان سبزوار در ادوار مختلف مجالس قانونگذاري عصر مشروطيت علت اصلي انتخاب موضوع اين پژوهش بوده است.
همچنين در زمينة پيشينه و گسترة اين تحقيق تاكنون پژوهشي پيرامون نقش سبزوار در مشروطيت و عملكرد نمايندگان اين شهر در مجلس شوراي ملي صورت نگرفته است . اما از آن جا كه اين تحقيق نياز به اسناد و مدارك مكتوب و شفاهي داشت ، متأسفانه مركز اسناد كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در اين زمينه همكاري لازم را به عمل نياورد . از طرفي به دليل فوت اكثريت نمايندگان سبزوار( به جز متولي و اسكويي، نمايندگان دوره بيست و چهارم) در زمينه مسائل مجلس منبع شفاهي وجود نداشت . افرادي هم كه در قيد حيات هستند حاضر به مصاحبه و ارائه مطالب نشدند. دربارة نقش مردم سبزوار در مشروطيت نيز منابع مكتوب و شفاهي بسيار محدود و پراكنده بود . به همين دليل آن طور كه بايد و شايد عملكرد مردم اين شهر در اين رويداد مهم چندان مشهود نيست.
محدودة زماني اين پژوهش با توجه به سرآغاز حركت مشروطه خواهي مردم ايران، از اواسط دورة ناصري(1275 . ق) تا اواخر دوره پهلوي( بهمن 1357.ش) را شامل مي شود. به اين صورت كه پس ازذكر مقدمه و كتاب شناسي منابع اصلي ، نگاهي كوتاه به حركت مشروطهخواهي ايران شده و در فصل اول به بررسي نقش اقشار مختلف مردم سبزوار در به ثمر رسيدن اين انقلاب عظيم پرداخته شده است . در فصل دوم ، سوم و چهارم به ترتيب عملكرد و راهكارهاي نمايندگان سبزوار در دوره قاجار(مجالس اول تا پنجم)، سلطنت رضا شاه پهلوي (مجالس ششم تا دوازدهم) و محمد رضا پهلوي(مجالس سيزدهم تا بيست و چهارم) مورد بررسي قرار گرفته است . در پايان حاصل و چكيده سخن، شرح حال نمايندگان سبزوار ، منابع و مأخذ و سپس اسناد و تصاوير آورده شده است .
لازم به ذكر است در بخش هاي مختلف براي آگاهي از نقش نمايندگان سبزوار ، علاوه بر ذكر بعضي از قوانين مصوب جلسههاي مختلف كه نمايندگان مزبور با دادن رأي موافق و مخالف تأثيرگذار بوده اند ، در بسياري از موارد پيشنهادها و نطق هاي آنان آورده شده تا راهكارها و ايده هاي آنان بهتر شناخته شود. از طرفي براي آگاهي از عملكرد هر يك از ادوار قانونگذاري در پايان هر دوره قوانين و مصوبههاي مهم هر مجلس به صورت خلاصه ذكر گرديده است.
همچنين بايد دانست كه سبزوار در دوره هاي اول ، سوم و هفدهم نماينده اي در مجلس شوراي ملي نداشته و در دوره هاي بيستم و بيست و يكم و بيست و دوم داراي يك نماينده بوده است . كه دلايل آن در بررسي موضوعات فوق بيان گرديده است . با توجه به مسائل مزبور و انتخاب بعضي از نمايندگان در چند دورة متوالي ، تعداد نمايندگان سبزوار 19 نفر بوده ولي در كل تعداد اسمي آنان 39 نفر بوده است .
از نظر شغلي و پايگاه اجتماعي اكثريت قريب به اتفاق آنان روحاني ، مالك ، بازاري و كارمند دولت و از نظر ميزان تحصيلات در حدود مدرسي و تنها 4 نفر از آنان داراي مدرك دكتري بوده اند . از طبقات پايين جامعه نيز هيچگاه نماينده اي از سبزوار وارد مجالس شوراي ملي نشده است .
دربارة مراحل و روش كار اين پايان نامه نيز بايد گفت ، پس از مطالعه و تحقيق و بررسي مسائل مختلف و با توجه به علاقة شخصي ، موضوع مزبور انتخاب و پس از مطرح كردن آن با اساتيد محترم راهنما و مشاور و تأييد موضوع در شوراي پژوهشي ، فيش برداري از منابع مختلف صورت گرفت . در مراحل بعدي به سنجش وگزينش مطالب و همچنين تنظيم و تفسير آنها پرداخته شد . و در پايان نگارش مطالب جمع آوري شده به همراه اظهار نظرها، نتيجه گيري ها وتوضيحهاي لازم انجام گرديد .
محمد رضا آريان پور
سبزوار – بهار 1384 خورشيدي
الف ـ منابع پايه و منشأ(دست اول)
مورخاني كه به كار پژوهش دربارة تاريخ مي پردازند ، از منابع گوناگوني براي اين كار بهره مي برند.يكي از آثار ، منابع پايه هستند كه در زمان وقوع رويدادها نوشته شده اند و نويسندگان آن ، يا خود شاهد آن رويدادها بوده اند ، يا در همان زمان آن را از ديگري شنيده و ثبت كرده اند .
- صورت مذاكرات مجلس شوراي ملي (24 دورة قانونگذاري)
يكي از منابع اصلي پژوهش حاضر ، مشروح مذاكرات مجلس شوراي ملي است . با تشكيل مجلس و تأسيس ادارة تند نويسي در اين نهاد...
اين تحقيق، پژوهشي است پيرامون علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر در اين تحقيق جامعه آماري خود را با حجم نمونه 100 نفر و از ميان معتادين مراجعه كننده به ستاد هماهنگي و توانبخشي سازمان بهزيستي (مركز شهيد اشرفي اصفهاني) برگزيدهايم.
در اين تحقيق، 6 فرضيه مطرح و مورد بررسي قرار گرفت، كه در نهايت تمامي فرضيههاي ما مورد تأييد قرار گرفت. به عبارت ديگر رابطة معناداري ميان فرضيههاي مطرح شده و علل گرايش جوانان به مواد مخدر وجود دارد.
روش تحقيق مورد استفاده براي دستيابي به نتيجه، روش پيمايشي است كه البته در ضمن از دو تكنيك، روش كتابخانهاي و نيز پرسشنامهاي براي جمعآوري اطلاعات سود جستهايم.
در پژوهش انجام شده سعي شد كه نگاهي هر چند گذرا و سطحي به تعريف اعتياد، مشخصههاي اعتياد مراحل اعتياد، شناخت شخصيت معتادين، تاريخچة مواد مخدر در جهان و ايران و … داشته باشيم. در انتهاي تحقيق نيز پيشنهادات تحقيق را ارائه نموديم تا بلكه در آينده محدوديتهاي تحقيقي مانند آنچه كه در تحقيق فوق صورت گرفته از ميان برداشته شود.
مقدمه
زندگي اجتماعي انسان تحت حاكميت قواعد و هنجارهاي اجتماعي است. اگر ما از قواعدي كه انواع رفتار را در زمينههاي معيني به عنوان رفتارهاي مناسب و رفتارهاي ديگري را به عنوان رفتارهاي نامناسب تعريف ميكنند، پيروي نميكرديم، فعاليتهايمان دستخوش هرج و مرج ميگرديد.
از سوي ديگر زندگي اجتماعي انسان با پديدههاي اجتماعي نمود مييابد. پديدههاي اجتماعي در واقع واقعيتهايي هستند كه جزء ذاتي زندگي اجتماعي بشر ميباشند. حال اگر برخي از اين پديدهها در وضعيتي قرار گيرند كه از سوي جامعه، منفي تلقي شوند، ممكن است كه در حيات مطلوب اجتماعي اثر نامناسب گذارده و يا آن را تهديد نمايند. اما بايد دانست كه تلقي منفي از يك پديده اجتماعي در همه جوامع يكسان نيست و شايد معدودي از اين پديدهها را بتوان يافت كه وجود آنها در تمام يا اغلب جوامع همراه با تلقي منفي باشد. همچنين در يك جامعه خاص نيز تشخيص مثبت يا منفي بودن يك پديده در ميان گروهها يا افراد مختلف، لزوماً يكسان نميباشد. در اين ميان تلقي رهبران سياسي جامعه، فراتر از يك تلقي فردي بوده و به مقدار زيادي در روند حيات جامعه تأثير دارد.
اعتياد به مواد مخدر يكي از مسائل مبتلا به امروز جهان است. پديدهاي است كه بيش از پيش نسل امروز و فردا را تهديد به نابودي ميكند و اين امر تقريباً درد جديدي است، روزي نيست كه سمينارها و كنفرانسهايي با شركت عدهاي صاحب نظران دنيا در زمينههاي جرم شناسي، روان شناسي، جامعه شناسي و… تشكيل نگردد و در پي از بين بردن اين درد بيدرمان نباشند. ولي از آنجا كه در فكر شناخت زمينههاي اعتياد بر نميآيند غالباً طرق درمان پيشنهادي آنان نيز چاره درد نميكند. اين است كه ميبينيم هر روز بر تعداد معتادين چه در ايران و چه در جهان افزوده ميگردد.
بيان مسئله
مصرف مواد مخدر همچون خشخاش، هروئين، ترياك، ماري جوانا و … تا حدودي بهتر از ديگر انواع انحرافات نشان ميدهد كه تا چه حدي هر جامعه، برحسب زمان، مكان، جنس، سن، قوم، قبيله و طبقه مسائل جامعوي را تعريف و ارزشگذاري ميكند.
امروزه مصرف اين مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتياد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جوامع آسيب رسانده و نه تنها بصورت يك تهديد ملي بلكه فراتر از مرزهاي ملي بصورت يك مسئله پيچيده جهاني در آمده كه شعاع مضرات و اثرات زيانبار آن گريبانگير كشورهاي بيشماري شده است كه شدت و وسعت اين بحران كه از گذشتههاي دور بر جامعه جهاني ساير افكنده برحدي كه علاوه بر مسئوولين كشورهاي توجه بسياري از صاحبنظران و كارشناسان مسائل علوم اجتماعي را نيز به خود معطوف نموده و علي رغم رويكردهاي جامع و تمهيدات اتخاذ
در زبانهاي اروپايي ،بنا به تحققهاي تاريخي متفاوت سكولاريزم ، اصطلاحات مختلفي شكل گرفته است . معروفترين اصطلاحي كه بويژه در كشورهاي پروتستان رواج يافته ، واژة Secularism است كه بر گرفته از واژة لاتيني Saeculum ( به معناي نسلي از انسانها )مي باشد. اما در كشورهاي كاتوليك عبارت Laicite 1 به كار مي رود . اين واژه ريشه يوناني “ Laos ” به معناي مردم و Laikos به معناي عامه مردم در برابر طبقه كاهنان و روحانيان ، اشتقاق يافته است . [1]
دو اصطلاح “ سكولار ” و “ لائيك ” [2] ، چه در زبان فارسي و چه در زبانهاي اروپايي ، در بسياري از موارد به صورت مترادف به كار برده مي شوند . هر چندكه اصطلاح سكولار اعم از لائيك مي باشد و براي آن معنايي وسيع تر از لائيك در نظر مي گيرند .
برخي ،در مقايسه با واژة لاتيني “ Saecularis ” ، اصطلاح آلماني “ Weltlich ” به معناي “ دنيوي ” يا “ اين جهاني ” را معادلي براي اصطلاح Secular ، و همينطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معناي “ دنيوي كردن ”يا “ اين جهاني كردن ” را معادلي براي اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2
در فرهنگ زبان و ادبيات عرب ، سكولاريزم به “ علمانيت ” ترجمه گشته است . البته بايد خاطرنشان نمود كه علي رغم قطعيتي كه در زبان عربي در مورد علمانيت به عنوان معادل سكولاريزم ـ و نيز علمنه در برابر سكولاريزاسيون 3 وجود دارد ، اما در اين ميان دوابهام جدي در كار است كه هنوز راه حل قطعي و مورد اتفاقي نيافته است : 1- براي نخستين بار چه كسي اين اصطلاح را در فرهنگ و ادبيات عرب وارد ساخت ؟
2ـ و نيز منشأ اشتقاق اين واژه چيست ؟
پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسي اين مبحث نمي باشد زيرا زبان شناسان و علماي عرب پاسخهاي متعدد و گوناگوني در اين باره ارائه نمودند و به يك راه حل قطعي و مسلم دست نيافتند . اين مطلب كه آيا علمانيت از علم برگرفته شده و به نوعي معناي Scientism در آن ، تصمين شده است ، يا اينكه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانيت تبديل شده است ، ميان زبان شناسان عرب به تواقي كلي دست نيافته است از اينرو در ادبيات عرب مبدأ و منشأ اين واژه نيز مانند بسياري از اصطلاحات ديگر همچنان نامعلوم مي ماند .[3]
بنا به عقيده برايان ويلسون 2 ، بر اساس وجوه كاركردي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون تعابير ديگري نيز مي توان از آنان داشت ، وي مي گويد :“ تعابير ديگر و كمابيش محدودتري كه به برخي از تحولات سكولاريزم و فرايندسكولاريزاسيون اشاره دارند ، عبارتند از :
تقدس زدايي 3 ، غير روحاني كردن 4 ، و مسيحيت زدايي5 .6
خصوصي شدن دين 7 ، به حاشيه رانده شدن دين ، تبديل شدن دين به نوعي فعاليت و سرگرمي اوقات فراغت ، نيز از مفاهيمي هستند كه گاه از سوي جامعه شناسان دين به عنوان معادلهايي براي اطصلاح ارائه شده اند . 8
3) “ معادل هاي فارسي ”
در مورد برابر نهادة فارسي سكولاريم ، قطعيتي وجود ندارد و همچنان نويسندگان و انديشمندان ايراني براي رساندن اين مفهوم از تعابير
1-امروزه اصطلاح Laicite در زبان و فرهنگ كشور تركيه به Laiklik تبديل شده است .
1-طبق تعريف “ دايره المعارف بريتانيكا ” ؛ لائيك (laic ) يعني تمايز دين از سياست .
جنبشهاي اجتماعي يكي از مؤلفه هاي بسيار تأثيرگذار در عرصه تحولات اجتماعي و سياسي جوامع نوين به شمار ميآيند. سرزمين ايران در طي صد ساله اخير، شاهد جنبش هاي اجتماعي مختلفي بوده است. بخشي از اين جنبش ها با توجه به خاستگاه آن و پايگاه اجتماعي اعضايش تحت عنوان جنبش هاي دانشجويي مورد مطالعه قرار ميگيرند.
جنبش دانشجويي در ايران از ابتداي شكل گيري از جنبشهاي سياسي و اجتماعي فعال و اثرگذار در فرايند سياسي و اجتماعي در دوران معاصر بوده است. از وظايف و كاركردهاي اصلي جنبش دانشجويي روشنگري و افشاء است به عبارتي جنبش دانشجويي بايد به مثابه سيستم هشدار دهنده براي نظامهاي حاكم و گروههاي مختلف جامعه عمل كند. به سياستها و برنامه هاي نادرست دولت و نظامهاي حاكم در جهت اصلاح آنها، انتقاد و اعتراض كند.
ليكن از آسيب هاي بالقوه جنبش دانشجويي احتمال وابستگي آنان به گروه ها و طيفهاي سياسي خارج از دانشگاه است. اين وابستگي ، كاركرد انتقادي اين جنبش را از بين برده و آن را به حركتي پيرو، دنباله رو و تأييد كننده سياستهاي حاكم مبدل ميسازد. البته روشن است كه استقلال جنبش دانشجويي به هيچ عنوان به معناي عدم همكاري و همفكري با گروههاي سياسي خارج از دانشگاه نيست. جنبش دانشجويي و تشكلهاي دانشجويي از يك سو ميتوانند با گروههاي سياسي خارج از دانشگاه و حكومت همكاري و همفكري داشته باشند و از سوي ديگر منتقد سياستها و برنامه هاي آنها باشند.
بنابراين ميتوان گفت از وظايف و كاركردهاي جنبش دانشجويي ديد انتقادي داشتن نسبت به احزاب و نيروهاي سياسي است.
اما جنبش دانشجويي در ايران عليرغم داشتن نقش فعال و برجسته در برخي مناسبات اجتماعي و سياسي، به دلايلي چون عدم استقلال مالي و سياسي ،عدم خودآگاهي ، ضعف تئوريك و ضعف ايدئولوژي و ايدئولوگ از يك طرف و از سوي ديگر نياز گروهها و نيروهاي سياسي به دانشجويان به منظور جلب آراء و حمايت مردمي(با توجه به نفوذ و تأثير قشر دانشجو بر جامعه) در برخي از مقاطع تاريخي تحت تأثير و دنباله رو گروههاي سياسي خارج از دانشگاه بوده است هدف از پژوهش حاضر، بررسي ارتباط نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 ميباشد. براي بررسي اين ارتباط اين سؤال مطرح ميشود كه :
چه ارتباطي بين نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 وجود داشت؟
سؤال و فرضيه اصلي
براي بررسي و مطالعه نقش جنبش دانشجويي در تحولات سياسي – اجتماعي ،شناخت و فهم ارتباط اين جنبش با نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه از اهميت زيادي برخوردار است.
هدف اصلي اين پژوهش، پاسخ به اين سؤال است كه : چه ارتباطي بين نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 وجود داشت؟
نگارنده ضمن بيان سه ديدگاه در اين زمينه (استقلال ، دنباله روي،تأثير متقابل)، معتقد است: جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 تحت تأثير و دنباله رو احزاب و نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه بوده است.
مفاهيم و تعاريف
جنبش هاي اجتماعي:
در لغت نامه دهخدا ذيل كلمه جنبش (جلد پنجم، صفحه 7867) آمده است: حركت. مقابل آرام، سكون.
كاربرد اصطلاح جنبش هاي اجتماعي در اوايل قرن 19 در اروپاي غربي معمول شد و يكي از نخستين بحثهاي منظم آن را ميتوان در كتاب لورنتس فون اشتاين بنام «تاريخ جنبش هاي اجتماعي در فرانسه از 1798 تا امروز » يافت.
جنبش هاي اجتماعي حركتهايي است با گروههاي سازمان يافته كه در صددند تا عناصري از جامعه را تغيير دهند يا آنها را حفظ كنند.
مهمترين و جامعترين تعريف (به نظر نگارنده) در فرهنگ واژگان آكسفورد آمده است:
«جريان يا مجموعه اي از كنشها و تلاشها از سوي مجموعه اي از افراد كه به شكلي كم و بيش پيوسته به سمت هدف خاصي حركت ميكنند يا به آن گرايش دارند. (رجوع كنيد به ذيل عنوان جنبش هاي اجتماعي، اصول و كاركردهاي آن)
جنبش دانشجويي:
حركت مستمري كه از دل دانشگاه بيرون ميآيد و به تدريج به تكامل ميرسد اما در اين جا بايد بين آن حركتي كه اصالت دارد و مستقل از گروههاي سياسي خارج از دانشگاه است با حركتي كه وابسته به نهادها و گروههاي سياسي خارج از دانشگاه است و به نوعي پيرو و دنباله رو آن گروههاست، تمايز قائل شد.
نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه:
با توجه به اين كه نقطه تمركز پژوهش سالهاي 76-1357 است. در اين مقطع نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه به گروهها و اقشار و نيروهاي مختلفي تقسيم ميشوند اما هدف نگارنده بيشتر آن نيروهاي سياسي است كه نقش مهميبه لحاظ تأثيرگذاري بر جنبش دانشجويي داشته اند. لذا، ابتدا بطور مختصر به ارتباط روشنفكران و روحانيون با جنبش دانشجويي اشاره ميكنيم و سپس به نقش و ارتباط احزاب و جناحهاي سياسي با جنبش دانشجويي ميپردازيم.
روشن است كه با اشاره به احزاب و جناحهاي سياسي، نقش و تأثير روشنفكران و روحانيون در درون اين احزاب و جناحها بيشتر آشكار ميگردد.
(به عبارتي بررسي احزاب و جناحهاي سياسي ، روشنفكران و روحانيون را هم در بر ميگيرد)
روش پژوهش و تحقيق
نگارنده در اين پژوهش جهت گردآوري داده ها از روش تركيبي (توصيفي – تاريخي، علّيو كتابخانه اي) استفاده نموده است.
براي جمع آوري اطلاعات پيرامون موضوع پژوهش از روش كتابخانه اي، براي بررسي تاريخچه و فراز و فرود جنبش دانشجويي (از آغاز شكل گيري تا پس از انقلاب) از روش توصيفي – تاريخي و به منظور بررسي رابطه علي و معلولي بين دو متغير نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه (متغير مستقل) و جنبش دانشجويي (متغير وابسته) از روش علّياستفاده شده است.
سابقة پژوهش و بررسي ادبيات موجود
نگارنده براي فصل چارچوب مفهومي كتابهاي زيادي (به انگليسي و فارسي) در زمينه جنبش هاي اجتماعي را بررسي نمود ليكن هيچ نوشته اي در اين زمينه (كه بطور صريح با چارچوب مفهومي تطبيق نمايد) پيدا نكرد.
تنها كتاب «جامعه شناسي سياسي» موريس دو ورژه به رابطه احزاب و تشكلها و سازمانهاي سياسي اجتماعي پرداخته بود.
نويسنده اين كتاب معتقد است كه ارتباط احزاب و سازمانهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي به سه حالت قابل تصور است:
1- برخي سازمانها و گروههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي تابع احزابند.
2- برخي از احزاب كم و بيش تابع سازمانها و گروههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادياند.
نقش زنان در مديريت آموزش عالي درايالات متحده وكانادا
این متن شامل 23 صفحه می باشد
بيشتر افراد شك نداشتند كه ماريون فيلد درحال گذراندن مسيري بود كه اورا به صمت رئيس يك دانشگاه درجه يك هدايت مي كرد. او به عنوان كارمند ارشد آكادميك يكي از دانشگاه هاي بزرگ امريكا خدمت كرده بود. بنابراين وقتي به عنوان رئس يك مدرسه نه خيلي معروف ومعتبر منتخب شد، مردم خيلي متعجب شدند. پاسخ اين است كه مدارس عالي مرتبه به دنبال يك زن به عنوان مديرمدرسه نيستند. مطمئنا نكات كاوش آن ها الزاما اين جملات را دربرمي گيرد كه آن هاتبعيضي بين زن ومرد قائل نمي شوند يا اين كه دربه كار گماشتن زنان به واقعيت ها اسرار مي ورزند. درنهايت زنان ممكن است مورد توجه قرار بگيرندولي احتمال اين كه به عنوان رئيس انتخاب شوند وجود ندارد.
اگرچه داستان دقيق وصحيح نيست ( اسم آن تغيير پيداكرده است ) ولي واقعيت دارد زيراكه بطور مداوم اتفاق مي افتد. اگرچه زنان در ايالات متحده وكانادا به طورموثري به آموزش عالي دست يافتندولي راه زيادي دردست يافتن به حضور مساوي در سطوح عالي مديريت دانشگاهي دارند.
اخيرا درسال 1971، در ايالات متحده زنان واقعا از مقام رياست دانشكده محروم هستند به جزدرمدارس زنانه كاتوليك كوچك كه به وسيله زنان راهبه مديريت مي شود. يك سري دانشكده هاي چهارساله (ليسانس) ديگري هم وجود دارد كه زنان در آن ها رئيس هستند وپنج تاي اين دانشكده ها، دانشكده مخصوص زنان بودند. درهمان زمان شصت مرد نيز رئيس دانشكده زنان بودند درحالي كه هيچ زني رئيس دانشكده مردان نبود. هم چنين ، تعداد اندكي از زنان در پست هاي بالاي اداري مانند ناظم دانشكده يا رئيس دانشكده درمدارس مختلط يامدارس پسرانه وجود داشتند. امروزه ، دردانشكده ها ودانشگاه هاي ايالات متحده ، 348 رئيس اجرايي زن وجود دارد. فقط 21 درصد عضو فرقه مذهبي هستند. زنان اكنون دوازده درصد از3000 موسسه معتبر منطقه اي را مديريت مي كنند. اين خبر خوبي است . اما نگاه دقيق به دانشكده اي كه توسط زنان مديريت مي شود ميانه رو وعاقلانه است . تعداد خيلي كمي از آن ها شناخته شده وباكلاس وازنظرمالي داراي وضعيت خوبي هستند. اين كه چرا اين چنين چيزي اتفاق مي افتد. مورد بحث قرار خواهد گرفت .
الف ) آموزش عالي درايالات متحده وكادا
ازسال 1971 در ايالات متحده زنان بيشترازمردان درانشكده ثبت نام كردند. هم چنين زنان بيشتراز مردان درجات خود را به پايان رساندند. طي سال هاي آكادميك 90-1989 ، 58 درصد از كل درجات فوق ديپلم ، 35 درصد درجات ليسان و53 درصد درجات فوق ليسانس به زنان اعطاء شد. بااين وجود در سطوح حرفه اي حقوق ، پزشكي ، دندانپزشكي وغيره) وسطوح دكتري زنان خيلي كمتربودند(مديريت38 درصد و36 درصد).
دلايل زيادي براي اين كه چرا زنان مي بايست اين درجات پيشرفته را به نسبت سطوح پائين تربه اتمام برسانند، وجود دارد . اغلب ازدواج وبچه دارشدن دراين امر دخيل هستند وزمان يا هزينه كافي براي دانشجوي فعال بودن را از زنان مي گيرند. انتظار سنتي از برتري شغل مردان خصوصا اگرپست بالائي داشتند ويابراي كاربه محلي درو منتقل شوند خيلي از زنان را مجبورمي كند برنامه هاي آكادميك را كنار بگذارند.
مانع ديگردراتمام درجه دكتري براين زمان موانع جنسي است هنوز دربيشتر برنامه هاي تحصيلي مقام استادي توسط مردان اداره مي شود. موارد استادي مردي كه از دانشجويان فارغ التحصيل زن درخواست روابط جنسي داشته باشند مكررا گزارش شده است . مطالعات نشان داده است كه فقط اهم اين چنين اعمال گزارش شده است خصوصا چون خيلي از زنان ازاين كه حرفشان مورد قبول قرار نگيرد، واين كه بامتجاوز برخوردي نخواهدشد واگر اتهامي عليه استادانشان وارد كنند مورد مجازات قرار مي گيرد واين موضوع دركارشان تاثير خواهد گذاشت ، مي ترسند.
نهايتا، هنوز تبعيض قابل توجهي برخلاف زنان وجود دارد، اگرچه رواج اين تبعيض روبه كاهش است ، هنوز استادان مرد زيادي وجود دارند كه معتقدند زنان براي مشاغل آكادميك ازمردان قابليت كمتري دارند.
افزايش تعداد ونسبت درجات پيشرفته اعطاء شده به زنان بدين معني مي باشد كه تعداد وسيعي اززنان قابل ، توانايي رسيدن به درجه استادي در زمينه هاي مختلف را دارند. درحال حاضر، 29 درصد تمامي استادان تمام وقت ، زن هستند. با اين حال زنان در مقام استاد دردوسال اخير بادرجه ليسانس ومهندسي دردانشكده هاي فراگيربهتر وبييشتر حضور دارند تا درموسساتي باسطح دكتري ودرموقعيت هاي پائين مرتبه مانند آموزگار واستاديار حضور بيشتري نسبت به درجات بالاي استادي دارند.
هم چنين آمار نشان مي دهد كه مردان حق تصدي واجرت بيشترنسبت به زنان درموقعيت هاي اشتغال شده را دارند.آن ها بيشتراززنان حقوق دريافت مي كنند. هفتاد درصدمردان استاددرمقايسه با46 درصد از استادان زن در موقعيت هاي تصميم گيري قرار دارند.هم چنين قوق زنان درهرسطحي ازمردان كمتر مي باشد.
سال 1978 .م نقطة عطفي براي پيشرفت زنان اندونزي مي باشد. دراين سال، قوانين اساسي و حقوق اجتماعي زنان در “رهنمودهاي ملي براي توسعه” به تفصيل شرح داده شد. براي اولين بار، دولت برنقش زنان در توسعة كشور با ؟ يك مقام ملي: تحت عنوان ”دومين وزير براي نقش زنان” تاكيد كرد و تا سال 1983.م اين موقعيت به وزير نقش زنان ارتقاء پيدا كرد.
مقام فلسفي پانسا سميلا و قانون اساسي براي زنان، جايگاه و حقوق مساوي به عنوان مخلوقات آفريدگار درنظر گرفته اند. قانون اساسي حقوق، وظايف و فرصتهاي يكساني را براي زنان و مردان در بردارد. ازلحاظ تاريخي، شكل گيري نقش زنان اندونزي يك فرآيند طولاني را سپري كرده است. در قرون پيش تعدادي از زنان اندونزي درصحنه هاي سياسي به عنوان ملكه سلطنت كرده اند. به عنوان مثال يكبار در قرن چهارم ميلادي، تربيوناتونگادوئي و سوهيتا امپراتوري ماجا پاهيت، يكي از امپراتوريهاي مورد احترام در مجمع الجزاير اندونزي را اداره كردند. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم تعدادي از زنان اندونزي درجنگ با مخالفت قدرت استعماري به نيروي نظامي مردان پيوستند. دراين بين مارتا كريستينا تياهاهو، نيا آگنگ سرانگ، كات يناك دئين و كات مئونيا از زنان برجستة اين مبارزه بودند.
چالش فرادوي زنان اندونزي اكنون كاملاً متفاوت است. تلاش زنان در فعاليتهاي فرهنگي و خانوادگي بيشتر از حوزة سياست است. اميد زنان به توسعة استانداردهاي زندگي و دست يافت به تحصيلات عالي مي باشد.
بعضي از زنان برجسته كه دربهبود وضعيت زنان در اندونزي از طريق آموزش و پرورش نقش داشته اند عبارتند از: كاوتيني از جه پارا جاواي مركزي (1904-1879) نيا احمد داهلان از جاواي مركزي، مايا والنده مارمينن از جنوب سوالاوزي دوبي سارتريكا از جاواي غربي است. اين شخصيتهاي تاريخي ثابت كردند كه زنان اندونزي براي رسيدن به اهدافشان تلاش خود را قرنها پيش آغاز كرده اند. اين تلاش تا حال ادامه داشته و با سرعتي حركت كرده است كه اساسش تنها بر زندگي خانوادگي نيست.
فرصتهاي شغلي:
با توجه به داده هاي دفتر مركزي آمار، جمعيت اندونزي در سال 1990.م 00/400/179نفر بوده است. از كل جمعيت 00/500/89نفر مرد (يا 89/49%) و 000/900/89نفر زن (يا 11/50%) بودند.
از پيش مطالعات آماري چنين نتيجه گيري مي شود كه درسال 2005.م جمعيت زنان بيشتر خواهد بود. به طوري كه جمعيت زنان 000/680/111نفر (يا 10/51%) در مقايسه با 000/508/111نفر مرد (يا 9/49%) خواهد بود. عموماً پذيرفته شده است كه تعداد زنان در سالهاي آينده به مرور كاهش پيدا خواهد كرد.
جدول (1)
درصد جمعيت زن و مرد
زن
مرد
كل
سال
جمعيت
درصد
جمعيت
درصد
جمعيت
درصد
1990
000/900/89
11/50
000/500/89
89/49
000/400/179
100
2005
000/680/111
10/50
000/508/111
90/49
000/188/223
100
منبع: جاكارتا. بي پي اس 1990
به هرحال بيشتر بودن جمعيت زنان به معناي مشاركت بيشتر آنها در بازار كار نيست. باتوجه به آمارهاي دفتر ملي آمار، برآوردها براي مشاركت در نيروي كار براساس جنسيت نشان داده كه سهم زنان افزايش پيدا خواهد كرد. چنانچه درجدول شمارة (2) نشان داده شده است.
جدول (2)
برآورد نيروي كار زن و مرد
زن
مرد
كل
سال
جمعيت
درصد
جمعيت
درصد
جمعيت
درصد
1988
000/450/28
4/37
000/630/47
6/62
000/080/76
100
1993
000/900/41
8/38
000/100/66
2/61
000/000/108
100
1998
000/630/46
2/40
000/770/68
8/59
000/000/115
100
منبع: جاكارتا، بي پي اس، 1990
درسال 1988.م تعداد كل زنان در نيروي كار 000/450/28نفر بود. اين تعداد معادل نصف تعداد مردان در بازار كار بوده است. تا سال 1993.م تعداد زنان شاغل در حدود 000/900/41نفر پيش بيني شده است و تا سال 1998 حدود 000/630/46نفر افزايش پيدا خواهد كرد. اين نمودارهاي قياسي براساس اين فرض است كه كل نيروي كار از كل جمعيت تا 62/56% رشد خواهد كرد. [درصد ميانگين از سال 1985 تا 1989 درجدول شمارة (3)] اگر چه هنوز حضور زنان كمتر از مردان است اما واضحاً هرسال درصد مشاركتشان درنيروي كار بالا خواهد رفت.
باتوجه به نقش زنان در نيروي كار تنها مطالعة ارقام درمورد ميزان مشاركت آنها كافي نيست. بلكه نياز است كه به كيفيت مشاركت زنان نيزتوجه كنيم. جدول شمارة چهار نشان مي دهد كه بيشترين سهم زنان شاغل هنوز در كارهاي يدي است. به هرحال زمانيكه سهم زنان در بخش كارهاي يدي كاهش مي يابد، سهمشان در زمينه هاي حرفه اي و تخصصي هرسال بيشتر از مردان افزايش مي يابد.
پرو، كشوري كم توسعه يافته در آمريكاي لاتين ، يكي از جنجالي ترين ومهمترين دروه هادركل تاريخ طولاني خود را ميگذراند. به همين عليت ، بيشتر خبرهايي كه اين روزها ازپرو ميآيند ، مهيج هستند. اين مقاله- علميرغم آن كه در ابتدا چنين مقصدي نداشتيم به مادر تعيين عواملي كه باعث اين وضعيت جنجال برانگيزشده است، كمك ميكند. مابه اين عوامل تز جنبه تكامل دسترسي زنان در ابتدا به آموزش و در وهله بعد به مديريت آموزش ميپردازيم . موارد خاصي كه درآن اداره آموزش عالي پرو به زنان سپرده شده است ، بسياركم ومحدود ميباشد. اين موارد بعنوان پيروزي هايي خاص وواقعا قابل ستايشي محسوب ميشوند، ياحتي ميتوانيد بعنوان اولين نتايج فرايندي در حال بلوغ وطولاني ولي باشروعي دير هنگام تلقي شود.
اداره آموزش عالي پرو بطور سنتي به مردان محول شده است . دسترسي زنان به اين مسئوليت به موازات مردان ، نقطه پاياني براين تبعيض غير عادلانه ومضحك درطي قرن هاي اخيرخواهد بود. بايد به زنان ، كه توانايي هايي هم طراز مردان دارند، عملا ونه صرفا درحد تئوري ، فرصت هاي مساوي داده شود وآن ها بايد داراي حقوق مساوي با مردان باشند.
علوه براين اگر به انچه گفتيم عمل شود، دسترسي زن پرويي به هدايت واداره موسسات آموزش عالي ، همانقدر به نفع كل كشور بعنوان يك مجموعه خواهد بو، كه به نفع موسسات به تنهايي،وباعث ميشود ازدو اشتباه فعلي ونتايج منفي متعاقب آن ها اجتناب شود:
اشتباه اول كه ما آن را اشتباه « آلفا» خواهيم ناميد، اين است كه وقتي بين دو كانديداي مرد وزن بامدارج دانشگاهي ومديريتي يكسان ، بايستي يكي انتخاب شود، اين مرد است كه ترجيح داده ميشود- به اين دليل كه مرد است - وزن تنزل داده ميشود- چون او يك زن است . تكرار مداوم اين اشتباه ، نشان دهنده فقدان مستمر فرصت هاي مساوي است ، ودرعين حال اين تبعيض ناعادلانه ادامه پيدا ميكند وباعث ايجاد ناراحتي وبيزاري بخشي از زنان جامعه ماميشود.
اشتباه دوم كه ما آن اشتباه « بتا» خواهيم ناميد، وقتي اتفاق ميافتد، كه زني بامهارت هاي علميومديريتي ، كه به نحو محسوسي برتراز همكار مذكرش است ، به سادگي ازمسئوليت سرپرستي موسسه كار گذاشته ميشود، چون زن است ، بنابراين هم موسسه وهم كشور فرصت سود جستن از استعدادهاي اين فرد را ازدست ميدهند.بي ترديد كسي قصد ندارد براي غلبه برتبعضي كه قرن ها وجود داشته ، زنان را تنها به اين دليل كه زن هستند وبدون توجه به قابليت هاي علميومديريتي يشان ، به اداره موسسات آموزش عالي بگمارد. آنچه ما درجستجوي آن هستيم ، درابتدا شرايطي ثمربخش وحقيقي است كه درآن زن ومرد از فرصت هاي مساوي بر خوردار باشند. ودر مرحله بعد شرايطي فراهم شود تازماني كه ازنظرمدارج بالاي علميشاخص هستند، فرصت يابند به موسسات شان وكل جامعه خدمات درجه اولي كه شديدا مورد نياز است ، ارائه دهند.
تاريخچه مشاركت زنان در جامعه پرو
همه اسناد موجود براين واقعيت دلالت ميكنند كه هزاران سال قبل ونيز درحين امپراطوري اينكا Lnca Empire ، گروه هاي اجتماعي مختلفي كه در سرزمين قعلي پرو زندگي ميكردند، فوق العاده مرد سالاربودند. ميدانيم كه طي امپراطوري اينكا وظيفه ؟ (معلمين مذكر) تدريس پسران جوان نخبگان Clito امپراطوري بود. درميان زنان جوان تنها به يك گروه منتخب – ؟ مهارت هايي نظير هنربافندگي ، وتهيه غذا ونوشابه جهت مصرف در دربارامپراطوري ومراسم مذهبي آموزشي داده ميشد. حداكثر %1/0 از جمعيت مونث چنين تعليماتي را دريافت ميكردند.
بعد از استيلاي اسپانيا اولين نشانه هاي توجه دولت به ترويج آموزش زنان ، در زمان استعمار ودرسال 1726 مشاهده شد. اين بدان معناست كه بيشتر از دويست سال به زنان توجهي از لحاظ آموزشي نشده وآنان ناديده گرفته شدند. درسال 1726 اين وضعيت براي اولين بارمورد ترديد قرار گرفت ، وپيشنهاد شدبه زنان نقش هاي جديدي در جامعه استعماري داده شود. اين عقيده رشد كرد وبالغ شد، ولي خيلي آرام وآهسته .
تنها درسال 1822 بود كه براي اولين بار در پرو آزادي خواهاني به نام مارتين Martin وبوليوار Bolivar پيشنهاد كردند، تحصيل درمدارس براي دخترها مانند پسرها امكان پذير باشد. اولين مدارس مخصوص دخترها درسال 1825 در كاسكوCusco وليما Lima تاسيس شد.
تادرسال 1840 هنوز تعداد مدارس دخترانه ، انگشت شمار بود وتعداد شركت كنندگان دراين مدارس بسيار اندك بود.موانع اصلي دراين راه ، به اين صورت ثبت شده است :
الف) نياز به معلمين بيشتر. ب) عدم تمايل والدين به فرستادن دخترانشان به مدرسه.
درسال 1855 قوانين سراسري براي آموزش همگاني ، براي اولين بار صراحتا حق تحصيل را براي جمعيت مونث ونيز حق ورود به تحصيلات متوسطه رابراي آن ها قائل شد. اين امتيازي بود كه تاآن زمان ققطه به پسران تعلق داشت .بايد خاطرنشان كنيم ، دوزن برجسته نقش چشمگيري در به دست آوردن اين هدف ايفاكردند. اين زنان ترزاگونزالس ، فانينگ Teresa Conzalesde و الويراگارساگارسيا Elvira Garciay Garica بودند.
درسال 1876 اولين آموزشگاه تربيت معلم تاسيس شد وخلائي كه براي مدت زماني طولاني در كشور احساس ميشد، پركر.
راهبه هايي از جمعيت مركز مذهبي Congregation of the Sacred Heart عهده دارسازماندهي وهدايت مدرسه شدند. اين جمعيت توسط رئيس جمهور مانوئل پرادو Manuel Prado به پرو دعود شده بودند، و كسي كه تحت تاثيرآموزش فوق العاده خواهرانش درفرانسه قرارگرفته بود ولي حالا تمايل داشت چنين آموزشي را دركشورخودش تحقق ببخشد. سرپرست اولين گروه راهبه ها كه واردشدند، مادرپيوري Mother Purray بود.
درسال 1901 قانون آموزش بازماني Organic Education Law حق ورود به دانشگاه را براي زنان قائل شد. چند سال بعد (1908 ) زن پيرويي اجازه داشت، تقاضاي عنوان ودرجه دانشگاهي بكند.
بهتراست به اين نكته نيزتوجه كنيم كه همه اين پيروزي ها طوري طراحي و پرداخته شده بودند، كه دختر بچه ها وزنان جوان كه به شاخه اجتماعي متنفذ وممتاز جمعيت كشورتعلق داشتند، ازآن بهره مند شوند. بنابراين دسترسي زنان به تحصيلات ابتدايي ، متوسطه و دانشگاهي تنها به حال كمتراز 10 % جمعيت مونت پيرويي مفيد واقع...
زمان درهيچ نقطه اي از جهان به راحتي تحصيل نكرده اند. دسترسي زمان به آموزش آنقدر محدود بود كه تصور ميشد ، امري غير ممكن باشد. فشار حاصل از تبعيض در آموزش كه بعلت فقر والدين است . راز نان به روش ميكشند. فرصت هاي مساوي براي اوالاد دختر وپسر وجود ندارد. حتي در بعضي از فرهنگ ها: تحصيل فرزندان دختر قدغن شده است ، چون آنچه از آن ها انتظار ميرود ازدواجي زود هنگام با خواستگاري پير ولي پوداراست . مبلغ دريافت شده به عنوان شير بها؟؟؟ كه به خانواده عروس اهدا ميشود، براي تحصيل پسران مورد استفاده قرار ميگيرد. چون آن ها هستند كه نام خانواده را حفظ ميكنند وباعث بقاء نسل ميشوند. بنابراين آموزش دختران به نفع برادرانشان به تاخير ميافتد وچه بسا كاملا ناديده گرفته ميشود. آماري كه يونسكو در سال 1988 ثبت كرده ، نشان ميدهد كه 63% جمعيت افراد بيسواد زنان بوده اند. اين ارقام ميزان تبعيضي كه عليه زنان در امر آموزش وجود داشته رامشخص ميكند.
چنين رسم ناخواشايندي مسلتزم اين بوده حه درحوزه آموزش ومنافع مرتبط به آن زنان با فاصله زيادي پشت سر همتاي مذكر شان قرار بگيرد هرزمان كه والدين استطاعت مييافتند، زنان به فراگيري حرفه هايي نظيرپرستاري ، معلمي، تدارك غذا و مانند آن تشويق ميشدند وبه اين ترتيب در جايگاهي كميبالاتر از آشپزخاه قرار ميرفتند، يا در بهترين حالت درسنين قبل ازبازنشستگي به سطح مديريت مياني ؟؟؟؟ نائل ميشدند.
در اواسط اولين دهه ازقرن بيستم ، يك حس آگاهانه در ميان تعداد حدودي از زنان جريان پيدا كرد. اين زنان احساس ميكردند ارزيابي مجدد اهداف وآرزوهاي زنان روشنفگر ضرورتي اتناب ناپذير است وبه اين نتبجه رسيدند كه ميبايست به سمت موقعيت هاي عالي مديريت حركت كنند. شكي نيست كه سريعترين ومطمئن ترين راه براي حفظ موقعيت مديريتي در همه مسيرهاي زندگي از جمله موسسات آموزش عالي ما نيازمنددستيابي به سطوح بالاي تحصيلي است . هرچه مقطع تحصيلي بالاتر باشد، شرايط بهتري براي رسيدن به بالاترين موقعيت مديريت فراهم ميشود. در مقايسه با مردان ، تنها در صد كوچكي از زنان به مقاطع تحصيلي مورد نيازمديريت موسسات آموزش عالي وسايرحوزه هايي كه بشر براي آن تلاش ميكند، دست يافته اند. حتي همين تعداد كم كه مجهز به ملزومات پست مديريت هستند ، به علت هويت جنسي آن را به راحتي به دست نميآورند. چنانكه انتظارميرود، جنس مذكر كه خودش را جدا از لحاظ فكري ورووحي و چه از نظرجسميموجود برتري است ، حاضرنبود، « حق مسلم » خود را برروي سيني طلائي به اين نسل جديد زنان تقديم كند. بنابراين مصمم شدند موانعي را ايجاد كنند تا در حد امكان از پيوستن زنان به جمع نخبگاني كه در سطوح بالاي مديريتي قرار دارند، جلوگيري كنند .بيشتر زنان بعلت والدين تحصيل نكرده ،مشاوره ضعيف شغلي ، ازدواچ زود هنگام وزايمان بچه، نا آگاهي ، فقر ، تبعيض جنسيتي دركنارساير عوامل ، موفق به كسب حق تحصيل در حدمشاغل مديريتي نميشوند. تعداد كميكه علي رغم موانع ذكر شده ، به سطح مناسبي از آموزش دست مييابند كه آن ها را براي شغل مديريت آماده ميكند، با انواع جديدي از موانع روبرو ميشوند كه براي رسيدن به قله ميبايست بر آن ها فائق شوند.
يك تحقيق از دانشگاه نبين ونيجريه
دانشگاه ها كه در راس موسسات آموزشي قرار دارند، قادرند براي سازمان هاي دولتي ، تشكيلاتخصوصي وشركت هاي تجاري كارمندان ماهر وحرفه اي تريبيت كنند. پس سهم بزرگي در رشد اقتصادي وتغيير شكل سياسي ملت ها به عهده دارند. در بيشتركشورهااغلب نيروي انساني سطح بالا از دانشگاه ها نشات گرفته اند.
اما تحصيلات دانشگاهي هميشه به نفع مردان بوده است. شمار زناني كه پستهاي عملي و اجرايي در دانشگاهها دارند، از مردان معادل آنها كمتر است. ومنجر به تعداد اندك زماني شده درنهايت پستهاي سياست گذاري دانشگاهها به آنها واگذار ميشود. اين روند موضوع موردعلاقة بسياري از زناني است كه اعتقاد دارند ميبايست در توسعه و سياست گذاري دانشگاه، نقش معني داري داشته باشند. آژانس توسعة بين المللي كانادا (CIDA) درسال 1985 برنامه اي ترتيب داد تا در غالب يك نشست در تورنتو به بررسي معضل تعداد ناچيز زنان در جايگاههاي سياست گذاري و درصد پستهاي اجرايي بپردازد و فاكتورهاي مختلف دخيل در آن را بررسي كند. و در ادامة آن جامعة دانشگاههاي كشورهاي مشترك المنافع (ACU) و آژانس توسعة بين المللي كانادا، براي تربيت رهبران زن توانمند در امر مديريت دانشگاه، كارگاههاي محلي را در شهر بمبئي هند در سال 1986 و 1988 ترتيب دادند. دراين نشست ها نمايندگان دانشگاههاي آفريقايي شرقي و جنوبي حضور داشتند. دراين بررسي مشخص شد كه نواحي آفريقا نياز به ايجاد شرايط خاصي دارد كه در رأس آنها دانشگاه بنين در نيجريه مدنظر قرارگرفت. نياز به شناخت شرايط ويژه در منطقة غرب آفريقا منجر به انجام اين تحقيق شد كه همة اعضاء رده بالاي علميو اجرايي كاركنان زن دانشگاه بنين، شهربنين و در ارتباط با
پيامدهاي جنگ آمريكا و عراق (2003) و تأثير آن بر آينده اوپك
این متن شامل 238 صفحه می باشد
در قرن 21 توان مهار منابع انرژي يا خطوط انتقال آن تضمين ورود ثروت است و بدون تضمين جريان انرژي، امنيت ملي كشورها تهديد خواهد شد. اين موضوع تا آن حد مورد توجه قرار گرفته كه اصطلاح «بازي بزرگ جديد» براي آن انتخاب شده است. در اين بازي بزرگ هدف اصلي هر بازيگر مهار منابع يا راههاي انتقال انرژي است.
براي اردوگاه غرب و در رأس آن آمريكا كه تامين انرژي كشور را جزو منافع حياتي اعلام كرده، وضع خاورميانه و آينده آن بسيار خطرناك است. آمريكا و غرب يا بايد شيوهاي همانند عراق (البته به شرط موفقيت در آينده) يعني مهار نفتي را در اختيار بگيرند يا آن كه راه مناسبي در همكاري با كشورهاي داراي منابع عظيم نفتي پيدا كنند.[1]
بحران خاورميانه و تحولات دروني كشورهاي منطقه در جهتي نيست كه غرب را به تامين انرژي خود اميدوار سازد. بنابراين موقعيت مناسبي در اختيار اوپك و بويژه كشورهاي توليد كننده نفت در خليج فارس و خاورميانه قرار گرفته است تا بتوانند با اتخاذ يك راهبرد مشترك و با راهكارهاي ديپلماتيك منافع خود را تضمين كنند. در غير اين صورت آمريكا و كشورهاي غربي با روشهاي گذشته خود كه ريشه در استعمار دارد در پي تضمين منافع خود خواهند بود كه عراق نمونه آن است؛ هر چند آينده عراق معلوم نيست تا چه حد به سود آمريكا و غرب تمام ميشود يا به تقويت اوپك در جايگاه نظام جهاني. به همين جهت، پيامدهاي، جنگ آمريكا و عراق و تأثير آن برآينده اوپك، در اين بررسي مورد تاكيد قرار گرفته است تا زاوياي از اين مساله روشن شود.
فصل اول
طراحي پژوهش
1-1- طرح مسأله:
عراق به سبب در اختيار داشتن 112 ميليارد شبكه ذخيره نفت خام، به عنوان دومين كشور جهان از لحاظ ذخاير نفتي[2] ميتواند نقش تعيين كنندهاي را در آينده اوپك و معادلات نفتي جهان داشته باشد و همين مسأله، بهانه ايالات متحده پس از تصرف عراق بود و با طراح اينكه سهميه در نظر گرفته شده براي عراق در اوپك (2 درصد نفت جهان)[3] به هيچ وجه برازنده عراق نيست، بذر جدايي و تفرقه را در بين عراق با ساير اعضاي اوپك بيفكند. تا حدي كه بوش و چني تصور ميكردند كه ذخاير نفتي عراق در كمترين مدت ممكن ميتواند بازارهاي جهان را اشباع كند و قيمت نفت خام را به شبكهاي 15 دلار برساند.[4]
اگر توليد كنندگان نفت بازار را اشباع كنند قيمتها سقوط وحشتناكي خواهد داشت و اوپك تحت فشار قرار خواهد گرفت. اين امر باعث عدم ثبات در كشورهايي كه اتكاء بودجه آنها به درآمدهاي نفتي است، خواهد شد و عدم ثبات اقتصادي بر بيثباتي سياسي فراگير در منطقه خاورميانه افزوده ميگردد. كارشناسان معتقدند هدف نهايي آمريكا دستيابي به منابع عظيم نفتي جهان به منشور كنترل مناقشات آينده و تسلط بر كانونهاي احتمالي قدرت در آينده (اروپا و چين، روسيه) است. در اين ميان آژانس بينالمللي انرژي كه در آغاز عملاً براي مقابله با اوپك تشكيل شده بود، سعي ميكند چنين بر همگان به باوراند كه جايگزينهايي براي قدرت اوپك هم ميتوان يافت. مقامات آژانس مذكور شايع ميكنند كه مناطق نفت خيزي در خارج از اوپك وجود دارند كه ميتوانند بر سلطه چندين دهه آن در بازار خاتمه دهند.
از طرف ديگر بحث حضور يا خروج عراق از اوپك مسألهاي است كه ميتواند بر سرنوشت اوپك اثر بگذارد. از اينرو به بررسي اين مسأله خواهيم پرداخت كه آيا عراق به عنوان يكي از بنيانگذاران اوپك پس از حمله آمريكا به عراق (مارس 2003)، بر اتحاد و همگرايي با اوپك وفادار خواهد ماند و يا اينكه به عنوان متحد آمريكا و انگليس مسيري خلاف اوپك را ميپيمايد و با ايجاد اختلاف بين اعضاء درباره نظام سهميه بندي، افزايش توليدات نفت بدون توجه به نظام سهميه فروش ذخاير نفتي به شركتهاي نفتي آمريكايي – اروپايي به تجزيه و تضعيف اوپك ميانجامد. حال با توجه به اينكه اوپك در جهت تحولات ناشي از جنگ عراق – آمريكا قرار خواهد داشت و پيامدهاي جنگ متوجه اين سازمان خواهد بود بررسي اين پيامدها كه قطعاً بر سياستگذاريهاي نفتي خاورميانه اي و اوپك تأثيرگذار است، حائز اهميت است. حال با توجه به اين امر سرنوشت اوپك چگونه خواهد بود.
2-1- سئوال اصلي:
جنگ آمريكا عليه عراق در مارس 2003 چه پيامدهاي سياسي ـ اقتصادي بر آينده اوپك بر جاي خواهد گذاشت.
سئوالات فرعي:
- اهداف و ساختار اوپك چيست؟
- رابطه آمريكا و عراق پس از تشكيل اوپك چگونه بوده است؟
- دلايل حمله آمريكا به عراق چه بود؟
- آياعراق به تنهايي ميتواند جايگزين مناسبي براي تأمين نيازهاي نفتي آمريكا باشد.
[1]- سيد رسول موسوي، «قدرت نفت» همشهري- ديپلماتيك، ش24، 18/3/83، ص 2.
مهاجرت و تغييرات سکونتي بهمراه کاهش جمعيت در مبدأ و افزايش آن در مقصد است که همراه آن تعييرات اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي در ابعاد مختلف شکل مي گيرد.
اين تحقيق بر آن است تا بررسي نمايد مهاجران و عوامل گرايش آنان به نوعي از فعاليت و اعمالي که در اجتماع عرف نبوده و به طرقي ناهنجاري بوجود مي آورد ، عواملي که براثر تغييرات جغرافيايي محل زندگي تغييرات اجتماعي را در شهر تهران بوجود آورده اين جمعيت از گوشه و کنار کشور در شهر تهران متمرگز شده تنوع جمعيتي را بوجود مي آورند . جمعيتي که بنا به دلايلي خانه و کاشانه خود را در زادگاه بومي و کوچک خود رها کرده و با انگيزه و اهداف خاص و يا در اثر ناملايمات اقتصادي و اجتماعي با گرايش به انحرافات اجتماعي در کلان شهر تهران سکني گزيده اند.
چگونگي گسترش و تمايلات فردي و اجتماعي مهاجران در انتخاب جغرافياي سکونت و ارتباط اجتماعي و يا تصادفي آنان به انحرافات در محل سکونت و پراکندگي جرم هاي غالب در شهر تهران از عمده اهداف تحقيق بوده و سعي دارد تا بررسي کند چه درصدي از زندانيان در شهر تهران مهاجران روستايي هستند و مکان يابي آنان را با جرم و انواع آن بسنجد.
يکي از جنبه هاي مورد بررسي در خصوص مهاجرت ، بررسي چگونگي کشيده شدن مهاجرين به سوي نوعي از فعاليتها و اعمالي است که از نظر اجتماعي ، به دلايل مختلف و از نظر مقررات ، انحراف اجتماعي تلقي مي شود. يکي از حوزه هاي تحقيق در مورد انحرافات اجتماعي ، بررسي توزيع جغرافيايي انحرافات اجتماعي است ، در اين بررسي يکي از جنبه هاي مطالعه بررسي مبدأ مهاجرين و تمايل آنها به نوعي از انحرافات اجتماعي است که مي تواند ريشه در شرايط زيست محيطي ويژگيهاي اجتماعي اقتصادي داشته باشد.
اين بررسي جغرافياي انحرافات اجتماعي را نشان مي دهد به عبارت ديگر بررسي مي شود مهاجراني که از نقاط مختلف کشور به سمت تهران مي آيند آيا به سمت نوع خاصي از انحرافات کشيده مي شوند؟ يعني آيا جرم بهمراه مهاجر (روستايي) به تهران مي آيد. مي خواهيم بدانيم مهاجرين (روستايي) در بين منحرفين اجتماعي چه جايگاهي را به خود اختصاص مي دهند و نيز توزيع جغرافيايي انحرافات مختلف اجتماعي را در جامعه مهاجرين روستايي کلانشهر تهران بررسي نمائيم. در اين تحقيق مهاجريني مورد نظر قرار مي گيرند که به نوعي مرتکب جرم شده اند و در زمان بررسي در زندانهاي شهر تهران دوره محکوميت خود را مي گذرانند ، نهايتاً سعي بر آن است تا محل هاي جرم خيز در تهران مشخص شود و ارتباط آن با مهاجرين و زادگاه آنان تعيين گردد. طبقه بندي جرم بر اساس مبدأ مهاجرت صورت پذيرد و ارتباط نوع جرم و مبدأ مهاجرت بررسي شود تا پراکندگي جغرافيايي جرم بر اين اساس در شهر تهران ترسيم گردد.
1-1- اهميت موضوع تحقيق:
در کاهش ميزان جرائم و در تعديل انحرافات اجتماعي در سطح شهر به منظور کنترل اجتماعي و حفظ و حراست جوامع شهر ي در مقابل انواع مهاجرتهاي کنترل نشده و شناخت پراکندگي جرم با توجه ويژگيهاي اجتماعي و روش هاي سکونت گزيني و گسترش مجرمين و منحرفين اجتماعي در سطح شهر از جمله کمک هاي شايان در شناخت جغرافيايي شهر است که در آن ديدگاه هاي جرم خيز و جرم زا بودن منطقه مورد توجه قرار مي گيرد. –آگاهي از توزيع جغرافيايي جرم و شناخت ويژگيهاي زيست اجتماعي و اقتصادي در کنترل شهر چه از ديدگاه مديريت شهري و چه از ديدگاه مديريت انتظامي شهر مفيد بوده و تاثيرات بسزايي دارد چرا که اهميت هر موضوع در کاربردهايي است که از نتيجه متصور مي شوند.
بنابراين از نتيجه اين تحقيق موارد زير قابل دسترسي است:
1- شناخته شدن مکانهاي مهاجر فرست، و استفاده از آن در برنامه ريزي کلان کشور و کلانشهر ها.
2- مشخص شدن شرايط محيطي که نوع خاصي از جرائم را سبب مي شود و استفاده از آن در برنامه ريزي کلان کشور.
3- مشخص شدن پراکندگي وقوع جرم هاي دسته بندي شده مهاجرين در تهران و کمک به مديران شهري.
1-2- اهداف تحقيق:
هدف هاي کلي و جزئي تحقيق چند منظوره بوده و موارد زير را در بر مي گيرد:
آشنايي با مشکلات شهر تهران در جهت برنامه ريزي و ساخت شهر متناسب با استانداردهاي بين المللي و رعايت اصول اجتماعي در حفظ و کنترل شهر و حفاظت و حراست آن که در آن ديدگاه مهاجرت و اصول و عقايد هجرت هدفها و انگيزه هاي انحرافات اجتماعي و چگونگي شناخت و تعيين راه حل ها در بعد اجتماعي که شناخت جغرافيايي جرم در شهر تهران را در بر مي گيرد و با اين شناخت اميد آن مي رود که مسئولين و سياستگذاران جامعه در پيشگيري جرم و رابطه آن با مهاجرت به کلانشهر تهران و برنامه ريزي اصولي براي کنترل جامعه اقدام نمايند.
در اين تحقيق شناخت موقعيت جغرافيايي شهر و تأثير آن بر انحرافات اجتماعي مورد توجه قرار مي گيرد و مي کوشد تا علل ارتکاب جرم را از ديدگاه جغرافيايي سکونت بررسي کند.
الف- اهداف کلي
1- انجام تحقيق دانشگاهي ، ضمن اينکه يکي از مهمترين و حاد ترين مشکلات کلانشهرها را در جهت کاهش آن بررسي مي کند.
2- آشنايي با قسمتي از مشکلات شهر بزرگ تهران در زمينه مهاجرت پذيري و بررسي مشکلاتي که از نظر برنامه ريزي بر کلانشهر تهران حاکم شده است.
3- با انجام اين تحقيق اميد آن است که سياستگذاران در پيشگيري جرم و رابطه آن با مهاجرت ها به کلانشهر ها و کنترل اينگونه مهاجرتها در برنامه ريزي ها اقدام نمايند.
اهداف تحقيق
1- شناخت شرايط و موقعيت جغرافيايي حاکم بر انحرافات اجتماعي
2- اين تحقيق مي کوشد تا تحليل فضايي از مهاجرتهاي روستايي و علل مجرم شدن اينگونه افراد ارائه دهد.
3- شناسايي توزيع جغرافيايي مجرمين مهاجر روستايي بر حسب نوع جرم در سطح کلانشهر تهران.
1-3- سئوالات اصلي تحقيق:
1- چه درصدي از مجرمين ، مهاجرين روستايي هستند؟
2- ناهنجاريهاي روستائيان مهاجر در جامعه شهري چيست؟
3- تمايز جغرافيايي جرم و ارتباط آن با مهاجرت چگونه است؟
4- آيا بين نوع جرم و مبدأ مهاجرين روستايي ارتباطي وجود دارد؟
5- آيا جرم با مهاجر به تهران مي آيد يا مهاجرين پس از مهاجرت منحرف شده اند؟ و در واقع بستر جرم براي مهاجر تهران است يا خير؟
6- توزيع جغرافيايي جرم و انحرافات اجتماعي در کلانشهر تهران چگونه است؟
7- سکونت مجرمين بر حسب نوع جرم در شهر تهران چگونه است؟
1-4- پيش فرض ها و فرضيه هاي اصلي تحقيق:
1- بين مجرم بودن مهاجرين و روستايي بودنشان رابطه است.
2- بين شرايط زيست اجتماعي مبدأ مهاجرين و نوع انحراف اجتماعي رابطه وجود دارد.
3- بين نوع جرم و محل اسکان مهاجرين روستايي در شهر تهران رابطه وجود دارد.
با فروپاشي شوروي در سال 1991 و جا براي بحران كويت ايالات متحده مقام تك قطبي را به سركردگيخود مطرح ساخت. چين و ايران با نظام تك قطبي به سركردگي آمريكا مخالفت كردند. موقعيت ژئوپلتيكي ايران در منطقه خليج فارش و آسياي مركزي و همسويي سياستها موجب ايجاد روابط استراتژيك بين دو كشور چين و ايران گرديد. اما آمريكا در مخالفت از ايران، چين را از فروش تسليحات هستهاي شيميايي به ايران برحذر داشت و با اعمال فشار و وعده امتيازات زياد، چين را مجبور ساخت كه قرارداد مربوط به نيروگاه اتمي بوشهر را معلق و پيشنهاد واگذاري راكتور تحقيقات آب سبك به ايران را رد و نهايتاً كاربري چين را در استراتژي ژئوپلتيكي ايران كم اثر نمايد.
در فصول اين پايان نامه به موقعيت و جايگاه چين در شرق آسيا و اهميت ان از نظر ژئواستراتژيكي براي آمريكا و روسيه، جمعيت زياد و انسانهاي نسبتاً ماهر، ذخاير مالي و رشد اقتصادي خوب و تكنولوژي رو به رشد و ارتش مجهز به سلاحهاي پيشرفته و هستهاي، نقش آفريني چين در ؟ امنيتي اروآسيا به همراه آمريكا در روسيه، مشخص كردن علائق ژئوپلتيكي آن كشور ؟ 21 مرتبه با هداف تاكتيكي ( تأمين منافع اقتصادي ) و داشتن مازاد بيش از 40% ميليارد دلاري با آمريكا و اهداف استراتژيك ( تأمين منافع انرژي )، تحولات ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك قرن (21) و جايگزيني اقتصادي محوري بجاي سياست محوري بر پايه تفكرات نظامي پرداخته شده است.
در پايان با مشخص كردن تهديدات آمريكا و نقاط قوت و ضعف چين و شناخت عوامل مثبت و منفي تأثير گذار بر روابط چين و ايران اين فرصت رابتين مينمايد كه مسئولين با استفاده از يافتههاي اين تحقيق در ارتباط با نقش چين در مسائل امنيتي ايران تصميمات صحيحي را اتخاذ نمايند.
مقدمه:
دهه 1990 با دو رويداد بزرگ آغاز شد دو رويدادي كه ژئوپلتيك جهاني را بطور كلي دگرگون كرد. از يك سو فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال (1991 ) و سرنگون شدن پيمان و رشد، نه تنها نقطه پايان جها ژئوپلتيك توازن يافته ميان و قطب تلقي شد بلكه راه را براي انتقال نظام ژئوپلتيك جهاني از مرحله رقابتهاي ( ايدئولوژيك سياسي ) به رمحله رقابتهاي ( اقتصادي ـ سياسي ) هموار ساخت. از سوي ديگر حركت نظامي بيسابقه امريكا و هم پيمانانشان در ماجراي بحران كويت شيوه نويني از واكنشهاي ژئوپلتيك در برابر كنشهاي استراتژيك منطقهاي را نمايان ساخت در حاليكه رويداد نخست مفاهيم تازه اي را در ژئوپلتيك جهاني مطرح ساخت و روابط ساختاري ( افقي ـ عمودي ) جهان قدرتهاي را دگرگون كرده و زمينه را آماده شكل گيري نويني از اين روابط ساخته است. رويداد دوم نيز نظام ( ژئوپلتيك خاورميانه را يكسره دگرگون كرده، موازنه نظامي استراتژيك تازهاي را پيش كشيده و مفاهيم نويني از ( امنيت منطقهاي ) را در روابط ساختاري قدرتهاي منطقه بدست داده است. چين از جمله كشورهايي است كه در نتيجه تيزهوشي كادر رهبري خود كه تهديدات اقتصادي را براي امنيت ملي خويش مخرب تراز دشمن خارجي تشخيص داد براي رفع ناامني از كارايي نهادها و بخشهاي اقتصادي، سياست تنشزدايي را در پيش گرفت. همراه با نفي مشروعيت رهبري ؟ جهان توسط ايالات متحده، خود مدعي قرار گرفتن در ميان قطبهاي اصلي نظام بينالمللي محصوب ميشود، جمعيت پرشمار برفورداري از نيرومندترين ارتش جهان كه به سلاحهاي پيشرفته متعارف و هستهاي مجهز است، در اختيار داشتن يكي از پنج كرسي شوراي دائمي امنيت با ؟ و تو ونيز جهش اقتصادي خيره كننده دهه اخير كه جايگاه چين را به عنوان كشوري توسعه يافته حداقل در ابعادي اقتصادي تثبيت كرده.
از سوي ديگر جمهوري اسلامي ايران نيز به جهت داشتن منابع نفت و گاز، موقعيت استراتژيكي مطلوب ؟ ضد ابتكاري سخت در تلاش است كه مقام خود را در نظام شكل گيرندة جهاني از راه جاي گرفتن در نظام اقتصادي منطقه تعيين كند.
همسويي سياستهاي چين و ايران ؟ با نظام تك قطبي باعث شد تا چين به بهبود بخشيدن وجهة خود در ايران توجه خاصي نشان دهد و اين ناشي از آن است كه احتمال ميدهد ايران طي (20 تا 30 ) سال آينده به عنوان قدرت اسلامي در ابعاد جهاني مطرح خواهد شد. و به همين جهت بهترين قدرتي كه ميتواند به آن كشور كمك كند تا در برابر رقيب اصلي، يعني آمريكا و اروپا ايجاد ؟ نمايد قدرت اسلامي خواهد بود.
موقعيت ممتاز ژئوپلتيكي ايران در خليج فارش و درياي خزر و نياز چين به منابع انرژي در قرن 21 باعث ارتقاء سطح روابط دو كشور گرديده است. اما مخالفت و ضديت ايالات متحده با سياستهاي جمهوري اسلامي در بعضي مقاطع به اوج خود ميرسد و علاوه بر اجراي تحريم عليه ايران، ساير كشورها از جمله چين را به چهت داشتن روابط حسنه با ايران به عدم صادرات تكنولوژي پيشرفته به آن كشور و يا عدم واردات محصولات از آن كشور تهديد مينمايد. كه بعضاً اين تهديدات كارساز واقع شده و منجر به تقليل سطح روابط چين و ايران بخصوص در بعد فضايي و فنآوري پيشرفته ميگردد. ليكن تاكنون منافع ملي دو كشور ايران و چين ايجاد نموده در تصميمگيريها و جهت گيريها و اقدامات سياسي بر عليه يكديگر اجتناب نموده، و با درك صحيح از مسائل بين المللي و مشكلات موجود در روابط مابين را توسعه دهند.
روش تحقيق:
براي انجام تحقيق از روشهاي كتابخانهاي ـ اسنادي ـ ژورناليستي و انجام مصاحبه استفاده شده و از شيوه تحليل محتوا براي تجزيه و تحليل دادهها مرتبط با ژئوپلتيك چين استفاده گرديده است.
الف - سؤال اصلي :
1) آيا ژئوپلتيكي چين ايجاب ميكند كه در آينده متكي به منابع انرژي خليج فارس و حوزه خزر باشد؟
2) آيا چين به مناصبات خود با ايران تا جايي اهميت ميدهد كه به روابطش با آمريكا خدشهاي وارد نشود؟
سؤال فرعي:
1) آيا موقعيت جغرافيايي و جايگاه چين از نظر ژئواستراتژيك براي آمريكا و روسيه اهميت دارد؟
2) آيا كليات اضافي، اقتصادي و نظامي چين دلالت بر رشد و پيشرفت آن كشور را نشان ميدهد؟
3) كشورهايي در مساله امنيتي ارورسيا نقش آفريني ميكنند؟
در دوران ما قبل كشاورزي، دوره گردآوري خوراك، انسانها علاوه بر مشكل كمبود غذا، با خطرات زيادي از جمله خطر حيوانات وحشي، سيل، رعد و برق، طوفان و غيره مواجه بودند و به دليل ابتدايي بودن تكنولوژي آن زمان، انسانها توان مقابله با اين خطرات را نداشتند، بنابراين،مرگ و مير در آن دوران خيلي بالا بود. ولي با انقلاب كشاورزي، يكجانشيني و با توليد مازاد مواد غذايي، سطح مرگ ومير نسبتا پايين آمد و نرخ رشد جمعيت نيز تا اندازه اي افزايش يافت. بعد از آن با وقوع انقلاب صنعتي و بدنبال پيشرفتهايي كه در زمينه هاي فني و تكنولوژيكي، بهداشتي و درماني، وضع تغذيه، حمل و نقل و ارتباطات صورت گرفت، مرگ و مير كاهش پيدا كرد. اين مسئله ابتدا در كشورهاي توسعه يافته رخ داد، بعد از جنگ جهاني دوم، بدنبال صدور تكنولوژي درمان و كنترل مرگ به كشورهاي در حال توسعه، سطح مرگ و مير در اين دسته از كشورها نيز با شتاب بيشتري شروع به كاهش كرد كه طبيعتا رشد فزاينده جمعيت اين كشورها را در پي داشت. البته بيشترين كاهش مرگ و مير مربوط به مرگ و مير كودكان و اطفال بود. محاسبات مك كئون[1] (1975) نيز بيانگر اين نكته است:
«يك سوم از كاهش عمومي مرگ و مير در انگلستان مرتبط با كاهش مرگ ومير در نخستين سال زندگي و نيمي از آن مرتبط با كاهش مرگ ومير در پنج سال اول زندگي بوده است» (ميرزايي، 1380: 271).
در حال حاضر ميزان مرگ و مير كودكان در كشورهاي در حال توسعه خيلي بالاتر از كشورهاي توسعه يافته است، اينكه چه عواملي باعث بالا نگه داشته شدن اين ميزان در كشورهاي در حال توسعه ميشود، بر اهميت بررسي عوامل مؤثر بر مرگ و مير كودكان و مكانيسم تأثيرگذاري آنها ميافزايد. بنابراين در اين تحقيق تلاش ميشود عوامل مؤثر بر مرگ و مير كودكان شهر ميانه مورد بررسي قرار بگيرد تا با آگاهي بيشتر از اين عوامل و مكانيسم تأثيرگذاري آنها، راهحلهاي بهتري جهت كاهش ميزان مرگ و مير كودكان ارائه گردد.
در فصل اول پس از بيان مسئله و تبيين اهميت موضوع، به بيان اهداف تحقيق پرداخته شده است. در ادامه نيز نظري اجمالي به تحولات جمعيت جهان و ايران، تحولات مرگ و مير در جهان و ايران انداخته شده است و در آخر همين فصل اشاره اي به ويژگيهاي شهر ميانه شده است.
فصل دوم نيز شامل تئوريهاي مرگ و مير، پيشينه تحقيق و مدل تحليلي تحقيق مي باشد. در فصل چهارم نيز، روش شناسي تحقيق، چارچوب تحليلي تحقيق، فرضيهها، تعاريف مفهومي و عملياتي متغيرهاي مستقل و وابسته آورده شده است.
در فصل چهارم ابتدا توصيف داده ها و سپس تحليل دو متغيره آنها صورت گرفته است. بدليل اسمي (دو حالته) بودن متغير وابسته، براي بررسي دقيق تر روابط بين متغيرهاي مستقل و متغير وابسته از روش رگرسيون لوجستيك استفاده شده است. تحليل و تفسير اين روش در قسمت پاياني فصل چهارم ميان گرديده است و در فصل پنجم، نتيجه گيري تحقيق آورده شده است.
طرح مسأله
مرگ و مير يكي از مؤلفههاي اصلي جمعيتي است كه نقش مهمي در تعيين رشد جمعيت ايفا ميكند. بنابراين انسانها از دير بازتلاش كرده اندتا با كنترل اين مولفه ، كنترل رشد جمعيت را تا حدودي در اختيار خود داشته باشند. سياست جمعيتي در مورد مرگ و مير، هميشه و درهمه جا بدينگونه بوده است كه ميزان مرگ و مير به حداقل رسانيده شود.در رابطه با همين موضوع زنجاني اينچنين مي گويد؛ «هر چند كه نمي توان نقطه شروع تفكر انسان در باره مرگ را تعيين كرد، ليكن به حكايت يافته هاي باستان شناسي و اسناد مذهبي مي توان بر اين نكته تاكيد گذاشت كه تلاش براي درك اسرار مرگ و چگونگي آن از نخستين موضوعات مورد توجه انسان بوده است، شايد به همين دليل است كه در جمعيت شناسي نيز، مطالعه علمي مرگ و مير پيش از ساير موضوعات مورد توجه بوده است».(زنجاني،57:1379)
بشر همواره تلاش كرده است تا با شناختن عوامل موثر بر مرگ و مير، زمان وقوع آن را به تاخير بياندازد چراكه مرگ امر همه گير و گريز ناپذيري هست، و هميشه اين اميد وجود داشته است كه مي توان آن را به تأخير انداخت و يا تحت كنترل در آورد. در نتيجه همين تلاش ها بود كه چند سالي بر عمر كوتاه آدمي افزوده شد و اميد به زندگي كه در گذشته به بالاتر از 30 سال نمي رسيده، اكنون به بالاي 70 سال رسيده است. بدين ترتيب كه بعد از انقلاب صنعتي، همزمان با تحولات اساسي در زمينه هاي گوناگون زندگي، با كشف آنتي بيوتيكها و توليد گسترده واكسن و داروها، سطح مرگ و مير در كشور هاي توسعه يافته پايين آمد. در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم، در كشورهاي در حال توسعه نيز، بدليل تكنولوژي وارداتي از كشورهاي توسعه يافته، سطح مرگ و مير كاهش يافت. بدنبال كاهش ميزان عمومي مرگ ومير ، ميزان مرگ و ميرنوزادان و اطفال نيز كاهش اساسي يافته است.به طوري كه اين ميزان در شروع قرن نوزدهم در كشورهاي توسعه يافته حدود 200 در هزار بودو اكنون تا حدود 5 در هزار در بعضي از كشورهاي توسعه يافته كاهش پيدا كرده است. اما در كشورهاي در حال توسعه اين ميزان در مقايسه با كشورهاي توسعه يافته بالا است. واين نشان دهنده اين است كه هنوز پتانسيل كاهش اساسي در مرگ و مير كودكان در كشورهاي در حال توسعه وجود دارد و برنامه ريزي هاي دقيق، همچنين سياستهاي اجرايي لازم جهت كاهش اين ميزان ضروري است. اين امر تحقق نخواهد يافت مگر با شناخت بهتر عوامل موثر بر مرگ و مير كودكان.
در واقع اختلاف در ميزان مرگ و مير كودكان ، در بين جوامع مختلف و حتي در سطح داخلي يك جامعه ناشي از تفاوت در عوامل موثر بر مرگ ومير كودكان مي باشد، لذا با شناخت بيشتراين عوامل ،مي توان مهمترين گامها را جهت كاهش اين ميزان برداشت. بنابراين در اين در اين تحقيق تلاش مي شود تاثير عوامل اقتصادي – اجتماعي، عوامل جمعيت شناختي، همچنين تاثير عامل استقلال زنان بر مرگ و مير كودكان شهر ميانه مورد بررسي قرار گيرد. تا مشخص شود ،چه عواملي در كاهش دادن ميزان مرگ و ميركودكان موثر ند. مكانيسم تا ثير گذاري آنها چگو نه است؟و چگونه ميتوان با توجه به اين عوامل ،ميزان مرگ و مير كو د كان را پايين تر آورد.
اهميت موضوع
تغييرات رشد جمعيت ارتباط تنگاتنگي با تغييرات سطح مرگ و مير دارد. به اعتقاد پولارد «برجسته ترين رويداد جهان در نيم قرن اخير افزايش بي سابقه جمعيت بوده كه عمدتا به علت كاهش چشمگير درميزان مرگ و مير مي باشد. لكن اين كاهش در ميزان مرگ و مير براي تمام گروه هاي سني به يكسان روي نداده است»( پولارد98:1380). ميزان مرگ ومير كودكان ، در دورانهاي مختلف، تحولات متفاوتي به خود گرفته است،به طوري كه در گذشته به علت عدم امكانات بهداشتي و پزشكي، مرگ و مير كودكان (زير 5 سال) در سطح بسيار بالايي بوده است، اپيدمي هاي مختلف و امراض گوناگون باعث مرگ و مير كودكان زيادي مي شد.ولي رفته رفته با پيشرفتهاي علم پزشكي و خدمات بهداشتي و درماني، ميزان هاي مرگ و مير كودكان رو به كاهش نهاده است، هم اكنون اين ميزان در كشورهاي پيشرفته صنعتي، خيلي كمتر از كشورهاي در حال توسعه است.
به عنوان مثال در كشورهايي نظير ژاپن و سوئد ميزان مرگ و مير اطفال به ترتيب 0/3 و 7/3 در هزار است ولي در كشورهاي كمتر توسعه يافته اي مثل افغانستان و سيرالئون اين ميزان به ترتيب 154 و 155 در هزار مي باشد. (PRB , 2003) [2]
در ايران نيز،در حال حاضر ميزان مرگ ومير اطفال براي كل كشور 32 در هزار است. كه «در مقايسه با سالهاي 1355 (100 در هزار) به كمتر از يك سوم تقليل يا فته است» (ميرزايي،50:1378 ).با اين وجود،وقتي كه اين ميزان را با ميزانمرگ ومير اطفال كشورهاي صنعتي و حتي كشورهاي آسيايي نظير بحرين و كويت كه به ترتيب 8 و 10 در هزار است، مقايسه مي كنيم بررسي عوامل موثر بر مرگ و مير كودكان يكي از مسائل اساسي و فوري به نظر مي رسد.
ميزان مرگ و مير كودكان و اطفال شاخص توسعه اقتصادي – اجتماعي جوامع مي باشد. علاوه بر آن، اين ميزان به دليل عدم تاثيرپذيري از ساختمان سني مي تواند براي سنجش سطح مرگ و مير مو رد استفاده قرار بگيرد. «براساس ميزان عمومي مرگ و مير، نميتوان لزوماً و قطعاً به بهبود يا تنزل شرايط بهداشتي و تاثير آن روي ميزان مرگ حكم كرد. چرا كه ميزان عمومي مرگ و مير، بيشتر تحت تاثير ساختمان سني و گاهي بروز يك وضع استثنايي براي گروه هاي سني و جنسي و يا اجتماعي – شغلي خاص در جمعيت است. و براي قضاوت واقع گرايانه مي بايد ميزان هاي مرگ به تفكيك سن و جنس را بدانيم. بخصوص ميزان مرگ و مير كودكان و اطفال (يعني ميزان هاي كمتر از يك ساله و يك تا پنج ساله) كه داراي حساسيت و دامنه تغييرات وسيع و معنادار است«. (اماني، 1374: 77)
همچنين كاهش مرگ و مير كودكان به عنوان يكي از نتايج توسعه بهداشت و تغذيه مي تواند در كاهش باروري نقش موثري داشته باشد (مهاجراني، 1375: 152). «اگر والدين مرگ يك كودك را تجربه كنند، ممكن است سعي بر اين داشته باشند كه يك فرزند ديگر داشته باشند (اثر جايگزيني)[3]. اگر والدين از اينكه ممكن است تعدادي از فرزندان آنها بميرند بترسند، امكان دارد سعي بر اين داشته باشند كه با داشتن تعداد بالايي از مواليد داراي اين اطمينان شوند كه بعضي از آنها باقي مي مانند (اثر بيمه اي)[4] . يك اثر بيولوژيكي[5] مرگ و مير نوزادان نيز وجود دارد: اگر بچه بميرد، تغذيه با شير مادر ممكن است خيلي زود قطع شود. تغذيه طولاني مدت با شير مادر با تاخير برگشت تخمك گذاري براي مادران حفاظتي را در مقابل حاملگي ايجاد مي كند. اگر بچه بميرد و تغذيه با شير مادر قطع شود، زن اين محافظت را از دست مي دهد» (لوكاس و مير، 1381: 199).
اگر مادري بداندكه فرزنداو در مقابل مرگ مقاوم بوده و زنده خواهد ماند، ديگر فرزندي براي جبران اطفال از دست رفته بدنيا نخواهد آورد (اماني، 1378: 87). . مثال قابل ذكر در اين مورد كشورهاي فقيري چون كوبا و كاستاريكا و ايالت كرالا در هند است كه با اجراي سياست بهداشتي، اجتماعي و آموزش ميزان مرگ و مير و بخصوص مرگ و مير كودكان كشورشان را به حداقل رساندند و همزمان ميزان باروري آنها نيز تقليل قابل توجهي يافت (اماني؛ 1378: 87).در ايران نيز كاهش باروري تحت تاثير كاهش مرگ و مير كودكان بوده است.«تا سال1355 ميزان مرگ و مير اطفال (كمتر از يكساله ها)بالاتر از رقم100در هزار بودو اين در حالي است كه در حال حاضر اين شاخصكمتر از 35 در هزار است وبه جرات ميتوان گفت كهشاخص مرگ و مير اطفال در مقايسه با20سال پيش به كمتر از يك سوم تقليل يا فته است. اين واقعيت كه مرگ و مير اطفال در اين حد كاهش يافته است در متقاعد كردن خانواده ها ،كه ازنوزادان زنده بدنيا آمده آنها تعداد بيشتري زنده مانده ولذا باسطح باروري نازلتري مي توانند به تعداد فرزندان مطلوب و مورد نظر برسند،نقش موثر و تعيين كننده اي داشته است»( ميرزايي،50:1378 ).
همانطوريكه در نمودار 1-1 ملاحظه مي گردد،بدنبال كاهش مستمر مرگ و مير اطفال كاهش باروري نيز اتفاق افتاده است.
نقش مسيحيان عرب در گسترش نفوذ فرهنگي غرب به دنياي عرب
این متن شامل 107 صفحه می باشد
اين تحقيق از يك مقدمه و چهار بخش تشكيل شده است كه هر يك از بخش ها نيز به فصول مختلف و فصول نيز به مباحث متعدد تقسيم شده است.
در بخش اول زمينه ها و عرصه هاي نفوذ فرهنگ غرب را بيان نموده ، نفوذ فرهنگ غرب را بر جوامع عربي از طريق تاثير بر ادبيات عربي بررسي خواهيم كرد.
همچنين نقش موسسات فرهنگي آموزشي و رسانه اي در دوره معاصر به عنوان عوامل نهضت ادبي و زمينه ساز الگوبرداري بي حد و مرز از ادبيات غرب در ادبيات عربي و در نتيجه نفوذ فرهنگ غرب در جوامع عربي را مورد بررسي قرار خواهيم داد. لازم به ذكر است نام «عرب» ،ملت هاي بسياري را در بر مي گيرد. ولي در اين پايان نامه ، بيشتر به مصر و آن بخش از شام (يا به اصطلاح نويسندگان اروپايي «سوريه جغرافيايي» كه امروزه به نام سوريه و لبنان شناخته شده است نظر خواهيم داشت.
در اين باره كه چرا مصر و شام ، پيشگام جنبش عرب بوده اند در بخش نخست ، سخن خواهيم گفت.
در بخش دوم مكاتب ادبي وارد شده در ادبيات عرب معاصر را مطرح نموده، خواهيم گفت توزيع و گسترش مكاتب ادبي غربي بر جوامع عربي از جمله عوامل موثر در ايجاد گفتمان هاي ادبي و فضا سازي براي توليد آثار ادبي در چارچوبه وارد شده از دنيار غرب بوده است.
شايان ذكر است شناخت ادبيات معاصر عرب بدون شناخت ادبيات معاصر غرب غير ممكن بوده و اثبات فرضيه هاي اين تحقيق و نيز بررسي نقش مسيحيان در انتقال فرهنگ و ادبيات غرب به اديات عرب بدون طرح مباني نظري غرب و مكاتب ادبي آن ناممكن مي نمايد.
در بخش سوم نمودها و جلوه هاي غرب گرايي در گرايش هاي نوين ادبيات عرب را بيان نموده ، به صورت اجمالي گرايش هاي نوين شعر و نثر را در دوره معاصر بررسي خواهيم كرد.
همچنين در اين بخش به اين مساله اشاره خواهيم كرد كه از دوره جاهلي تاكنون، اين چنين تاثير پذيري ادبيات عرب از ادبيات و فرهنگ ديگر بي سابقه بوده و بيشترين تاثيرپذيري چه در قالب و شكل و چه در محتوا و مضمون متعلق به اين دوره است به گونه اي كه قافيه، بحر، سبك ،نحو، عروض و … قديم در حد چشمگيري از بين رفته و از سوي ادباي معاصر مطرود مي گردد.
در بخش چهارم به مهمترين تاثيرات و نمونه هاي تاثير گذاري برخي از ادباي مسيحي معاصر عرب بر ادبيات معاصر خواهيم پرداخت.
همچنين خواهيم گفت مسيحيان عرب از آن رو كه شعر و داستان رواج و نفوذ فراوان در ميان علاقمندان جوامع عربي داشته است. به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه توجهي ويژه به اين دو قالب داشته اند.
در اين بخش همچنين به نقش مسيحيان در به وجود آمدن شيوه هاي نقد جديد و نگارش تاريخ ادبيات ،نحو،قاموس و…. در دوره معاصر به سبك غربي اشاره خواهيم نمود.
همچنين به تاثير پذيري مسلمانان از مسيحيان عرب و نيز تاثير پذيري آنان از فرهنگ غرب خواهيم پرداخت.
از زحمات استاد فرزانه جناب آقاي دكتر طالبي استاد راهنماي اين پايان نامه كه اين نوشته را بارها ، سرتاسر از روي دقت و دلسوزي مطالعه نمودند ونكته هاي سودمندي را برايم يادآور شدند و راهنمايي كردند بسيار سپاسگزارم.
از استاد محترم جناب آقاي دكتر شمس آبادي استاد مشاور تشكر مي نمايم و از زحمات مدير محترم گروه زبان و ادبيات عربي ، جناب آقاي دكتر اكبري و ساير اساتيد محترم گروه قدرداني مي كنم.
بخش اول:
ريشه ها و زمينه هاي تاريخي نفوذ فرهنگ
غرب بر جوامع عربي
پيشگفتا ر
تبادل ميان فرهنگ ها ، از جمله واقعيت هاي غير قابل انكار تاريخي است . از زمان شكل گيري تمدن هاي باستاني در كنار رودخانه هاي بزرگ در چين و خاور ميانه و يونان وروم ارتباط فرهنگي همزمان با تبادلات اقتصادي و سياسي ، شكل دهنده بخش مهم و ماندگاري ازتاريخ حيات فرهنگي بشر بوده است . اگرچه تأثيرات هريك از تمدنها به يك اندازه نبوده و يا دير پايي اين تأثير ها به يك ميزان نبوده است ، ولي آنچه مسلم است اين كه تمدن بشري ميراث مشترك تاريخ حيات بشر و محصول نبوغ ، تلاش و كوشش همه دانشمندان ، انديشه وران ، اديبان و سخنوران است كه هر يك در دوره اي خاص و به فراخور توان ، حال و مقام خود بر غناي ميراث فرهنگي بشري افزوده اند .
در باره تاريخچه و ريشه هاي نفوذ واحد فرهنگي و جغرافيايي كه امروز به نام غرب شناخته مي شود بر مجموعه مشرق زمين ، تا كنون پژوهش ها و آثار بي شماري به رشته تحرير در آمده است . يونان باستان به عنوان مهد شكل گيري تمدن غربي با فلسفه ، هنر و شعر حماسي خود كه برخي از آثار آن دوران هنوز اعتبار خود را حفظ كردهاند تأثير غير قابل انكاري بر تمدن شرقي داشته است . صد البته جهان شرقي اين تأثيرات را با افزودني ها و الحاقاتي به غرب باز تابانده است .
مورخان آغاز نهضت ترجمه در قرون اوليه اسلام را به فرزند يزيدبن معاويه نسبت مي دهند كه علاقه وافري به ترجمه و برگرداندن كتب يوناني داشت . به دنبال اوج گيري نهضت ترجمه آثار يوناني و اسكندراني به تدريج زمينه هاي شكل گيري فلسفه اسلامي فراهم آمد . اما در صحنه ادب و هنر نيز تبادل فرهنگي ميان ايران و يونان ، ميراثي را فراهم آورد كه دستگاه حكومتي امويان و عباسيان از آن بهره ها بردند . به ويژه دردوره عباسيان بهره گيري از الگوي حكومتي ايراني از يكسو و حمايت از ترجمه آثار يوناني براي ترويج فلسفه در برابر شريعت اسلامي باعث بسط نفوذ سياسي ايران وتأثير فرهنگي يونان بر دستگاه عباسي شد .
پایان نامه بررسی روابط زوجین با والدین خود و مشکلات ناشی از آن
این متن شامل 49 صفحه می باشد
این پژوهش باهدف بررسی روابط زوجین با والدین خود و تاثیراتی که این روابط بر روابط بین زوجین می گزارد و مشکلاتی که طی آن به وجود می اید در بین زنان و مردان متاهل شهر کاشمر انجام گرفته است
این تحقیق دارای یک پیشینه داخلی ، مقاله و مطالعات اکتشافی است .
نمونه گیری به صورت تصادفی صورت گرفته ، داده ها از طریق پرسشنامه جمع اوری و تحلیل شده است و نتایج آن به این شرح است :
زوجین به دلیل عدم آشنایی با خصوصیات رفتاری همسر خود و همچنین عدم استقلال فکری ، فضای پدر سالارانه و مادر سالارانه خانواده از والدین خود در بروز مشکلات ناشی از آن خط میگیرند و تحت تاثیر والدین خود قرار میگیرند .
مقدمه :
والر در اين باب اشاره دارد به گرايش ناآگاهانه اي كه در افراد وجود دارد، ميل به اين باشد كه در زندگي زناشويي خويش تصوير دوست داشتني والدين خود را جستجو مي كنند (همان) با اين نكته در حقيقت مي توان اين پرسش را مطرح كرد كه آيا فرد در انتخاب همسر خود آزاد است گاه ندانسته انتخاب مي كند كه همسان والدين خود باشد؟ آيا پدر و مادر علي رغم آزادگذاردن فرزندان خود را در اين امر، در واقع نفوذ گاه كاملاً ناآگاهانه اي برايشان اعمال نمي كنند.
جامعه شناسان در تشريح رفتار انسان به وسيله محيط پيرامون براي تبيين حال، به تعمق در گذشته نمي پردازند كه اين كار روانكاوان است.
ترمان عقيده داردكه مرد خواستار ازدواج با دختري است كه مادرش را در خاطره او زنده مي كند پاتريك نيز بر شباهت خصوصيات ظاهر زن با خصايص مادر تكيه مي كند.
نتيجه گيري استروس مبني بر اينكه هر يك از والدين در موضعي قرار مي گيرند كه از آن بر فرزندان خود تاثير گذارند، مي تواند به ما نشان دهد كه در حقيقت بنيان تصوير آرماني زناشويي در واكنش غريزي فرزند نسبت به مادر يا پدر خويش قرار ندارد بلكه بر اساس اين تصوير مبتني بر رفتارهاي عاطفي آنهاست . نظريه همسان همسري به معناي اين اصل است كه در زندگي به ويژه آن كساني كه با هم ازدواج مي كنند كه مانند هم هستند به عقيده بسياري از دانش پژوان شباهات و همساني از نظر فردي يا اجتماعي، فرهنگي و ... نخست اشخاص را به سمت خود جلب مي كند و آنگاه پس از آن كه وصلت كردند خوشبختي خانوادگي آنها را تامين مي كند (همان) فرضيه هايي كه از اين نظريه استخراج مي شود:
R والدين با القاء طرز تفكر خود بر فرزندان خود اعمال نفوذ مي كنند.
R زوجين در زندگي زناشويي تصوير والدين خود را جستجو مي كنند.
2-3 نظريه ميداني لوين
بسياري از شرايط اجتماعي از جمله شرايط زن و شوهر به شدت وابسته به شرايط زماني و مكاني مي باشد. شرايطي كه با دارا بودن عناصر مختلفي مي توانند در ابعاد گوناگون بر زندگي زن و شوهر از جمله رضايت و موفقيت در زندگي آنها موثر باشد بررسي اختلافات خانوادگي در قالب شرايط زماني و مكاني خاص، ايجاب مي كند كه از نظريه ميداني لوين نيز استفاده شود. (مهدوي، 1375؛ 28).
لوين واژه فيلو (پهنه يا ميدان) را از فيزيك برگزيده است و همانند آن رفتار انساني را تابع عوامل مختلفي و به هم پيوسته مي داند وي اين عوامل را نيروهاي ميدان مي نامد.
لوين عوامل مذكور را به دو گروه تقسيم مي كند خصوصيات شخصي و محيطي بدين ترتيب رفتار هر فرد تابع خصوصيات شخصي او و خصوصيات محيطي است. (همان)
با استفاده از اين مي توان بسياري از مسايل جامعه شناختي از جمله اختلافات خانوادگي را مورد تبيين قرار داد لوين معتقد است كه به منظور بررسي زندگي زن و شوهر، بايد عوامل محيطي و رواني مربوط به شرايط زن و شوهر كه شامل انتظارات و خصوصيات همسر نيز مي شود مورد تحليل قرار گيرد (مهدوي، 1375؛ 29).
از نظر لوين شخصيت و محيط مستقل از هم نيستند بلكه ارتباط تنگاتنگي با هم دارند وي ارتباط و وابستگي متقابل عناصر فوق را در مجموع فضاي زندگي مي نامد (همان)، به اين ترتيب نزاع زن و شوهر از ديدگاه اين نظريه به قرار زير است. ديگران مهم وميزان آگاهي بر رضايت زوجين در نتيجه بر ميزان اختلافات خانوادگي موثر است.
فرضيه هاي مرتبط با اين نظريه:
R زوجين به دليل عدم شناخت از هم از والدين خود راهنمايي مي جويند.
R فضايي كه زوجين در آن رشد كرده اند بر اعتماد به نفس زوجين موثر است.
3-3 نظرات كارشناسان و ساير موارد:
در برخي موارد ممكن است زوجين تحت تاثير راهنمايي هاي اشتباه والدين خود قرار گيرند و درگيري هايي را درخانواده ايجاد كنند. در اينجا نياز است بزرگترها و والدين بين احترام و شان ومنزلت والدين و همچنين دخالت تفاوت قايل شوند ( باباصفري، 271، 39).
از نظر ويژگي هاي اجتماعي و فردي معمولاً زوجيني كه به والدين خود اجازه دخالت در زندگي خود را مي دهند معمولاً افرادي هستند كه از كودكي حق انتخاب نداشته اند حتي در زمان ازدواج والدين براي آنها تصميم گرفته اند و از كودكي به والدين خود متكي بوده در مقابل اين گونه فرزندان والدين نيز به كودكان خود اجازه تصميم گيري را نداده اند امروز نيز كه مستقل شده اند هنوز شيوه قديمي را به كار مي برند.
فرضيه هاي استخراج شده در اين بخش والدين و بزرگترها تفاوت بين احترام و دخالت را نمي دانند. زوجين تحت تاثير رفتار عاطفي والدين به سمت آنها گرايش دارند.
زوجين به دليل عدم استقلال فكري در زندگي زناشويي از والدين خود خط مي گيرند.
استقلال فكري زوجين
4-3 مدل نظري تحقيق
R استقلال فكري زوجين بر روابط زوجين با والدينشان موثر است.
R وابستگي هاي عاطفي زوجين به روابط آنها با والدينشان مربوط است.
R تحصيلات بر روابط زوجين با والدينشان در هنگام بروز مشكل تاثير دارد.
6- متغيرهاي پژوهش
متغير وابسته اين تحقيق روابط زوجين با والدينشان است و متغيرهاي مستقل شامل استقلال فكري زوجين، شناخت زوجين از هم، القاء تفكرات والدين به زوجين، وابستگي هاي عاطفي زوجين، فضاي رشد زوجين در خانواده (پدرسالار يا مادرسالار بودن)، تحصيلات
پایان نامه بررسی عوامل موثر بر دوست یابی های اینترنتی بین دانشجویان 18-30 ساله
این متن شامل 77 صفحه می باشد
انسان امروز دز جامعه ای زندگی می کند که نیازمند برقراری رابطه با محیط اطراف و افراد حاضر در جامعه خویش می باشد .
جهان امروز به دنیای الکترونیک و دهکده جهانی معروف می باشد که در این دهکده جهانی افراد از هر سوی دنیا با هر ملیت و هر عقیده ای که باشند در آن حضور می یابند و با یکدیگر تبادل نظر و مبادله اطلاعات می نمایند .
یکی از این ارتباطات ، ارتباط از طریق دنیای اینترنت و گفتگوهای چند نفره در اتاق های گفتگوی چت می باشد . که افراد از هر سوی دنیا با عقاید و اعتقادات متفاوت وارد این اتاق های گفتگوی چت شده و با یکدیگر ساعتها بی آنکه متوجه گذر زمان باشند به گفتگو می پردازند البته از نوع نوشتاری .
حال در این پژوهش سعی بر آن است تا انواع گفتگوها از طریق چت و انواع روم های موجود را بررسی کنیم . و اینکه آیا این ارتباط می تواند سالم باشد یا خطر آفرین برای نسل حاضر است .
افراد چت را فقط بعنوان ابزاری برای سرگرمی و گذران وقت می دانند و نه وسیله ای برای آموزش از راه دور و ارتباط آفرینی با دوستانی از هر سوی دنیای بیکران .
در این پژوهش علل کشش و جاذبه دو جنس مخالف به یکدیگر و چرا انتخاب یکدیگراز طریق چت مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
و چرایی بیشتر وقتی خود را نشان می دهد که جوانان 30-25 ساله ایرانی هنوز ساعتها وقت خود را صرف چت میکنند و چرا باید جوانی که به این سن و سال هنوز به خط مشی واقعی زندگی خود دست نیافته باشند ؟ و وقت خود را پای کامپیوتر و بیهوده گرایی بگذراند.
و اینکه در نهایت بدانیم در دنیای امروز چت خوب یا بد؟
2-1 بیان مسئله :
می توان گفت که شبکه اینترنت همانند یک محل مجازی ملاقات عمومی شهروندان جهانی است ، یک نقطه تلاقی عمومی است که در آن میلیونها نفر بیش از 155 کشور جهان با هم در رابطه قرار میگیرند و سازمان عظیمی است که نظم آناز پیش تا حدودی تنظیم شده است. آنان در هر آن به کسب اطلاع درباره چیزها ی مختلف ، گفتگو ، بازی ، تجارت ،جستجوی علمی ، مشاهده تصاویر مختلف ، استماع صداها و آهنگها ، مشاهده فیلم ها و بسیاری اقدامات دیگر می پردازند . قاعده کلی حاکم بر اینترنت استفاده از اطلاعات به گونه ای آزاد است . ( محسنی ، 71،1380 )
واقعیت آن است که این نظام ارتباطی تا به حال حداقل در کلیت آن در ابعاد جهانی نظارت نشده آزاد ، خصوصی ، همگانی و نیز تنوع و تکثرگرا باقی مانده است ، هر چند سانسورها و نظارتها می تواند حداقل در بخشی از جهان در آن مداخله داشته باشد . مبالغه آمیز نخواهد بود که اینترنت را از مهم ترین فصول جامعه اطلاعات بدانیم . برای برخی از قشرهای جامعه ما « اینترنت» نامی کم و بیش آشنا ، اما در عین حال مبهم و اسرار آمیز است . نامی که دانستنیهای پراکنده درباره آن همواره در طول چند سال اخیر رو به افزایش بوده است و توسعه و تحول سریع آن هم سبب گردیده است که اطلاعات در این باره به سرعت کهنه شود. ( محسنی ، 1380 ،71 )
اینترنت در حکم مخزنی از اطلاعات خوب و بد ، زشت و زیبا ،اخلاقی و غیر اخلاقی می تواند تلقی شود ، البته مسئله در این است که مرزهای میان این صفات دوگانه را جامعه های مختلف چگونه تعریف کنند ، با اتصال به شبکه اینترنت می توان با دیگران رابطه برقرار کرد ، از اطلاعات علمی ، سیاسی ، ادبی ، تاریخی و ... بهره مند شد .
( محسنی، 1380، 71 )
چت به معنای گفتگوی عامیانه بین افراد مختلف می باشد . در محیط اینترنت معنای این فناوری گفتگو در اتاقهای خصوصی و عمومی است و به سطح برخورداری و استفاده افراد از آن بستگی دارد .
3-1 اهمیت و ضرورت مسئله :
چت در ایران برای نسل جوان جایگاه ناشناخته ای داردو باید آموزش های لازم در این زمینه لحاظ شود . چت یک مبع تبادل اندیشه است و در کنار دیگر رسانه های الکترونیکی باید به جایگاه مناسب خود برسد . ( کریم خانی ،1386، 17 )
80% مراجعین به چت روم ها از سایت yahoo ، 6/5 % از MSN و تنها 7% از سایت های فارسی زبان هستند .
75% چت کنندگان در چت نقش های متفاوتی را بازی می کنند که سهم پسران 89% و دختران 11% است . در این میان پسران بیشتر از دوربین و صدا بهره میگیرند. (کریم خانی، 1386 ، 17 )
نتایج بدست آمده از تحقیقات محمد ابراهیم برزگر در ارتباط با گرایش مذهبی جوانان در هفت موضوع مرتبط با چت نشان می دهد . که : (همان منبع )
نگاه به چت بعنوان بازی و سرگرمی24% وسیله برای ارتباط دوستانه18%
چت بعنوان تداوم زندگی واقعی17% چت بعنوان امکانی برای جستجو گری9%
چت بعنوان ارتباط نا مطمئن ناکار آمد 20% چت بعنوان ابزاری برای سوء استفاده 12%
4-1 سوالات پژوهش :
حال دراین پژوهش سعی بر آن است تا بتوانیم سوالات ذیل را پاسخگو باشیم .
1-انگیزه های روانی میان دانشجویان در استفاده ازچت و دوستیابی اینترنتی چیست ؟
2-تاثیر چت بر فرهنگ و هنجار جامعه چیست ؟
3-تاثیر پدیده جهانی شدن و دنیای مدرنیته بر چت چیست ؟
5-1 تعریف مفاهیم :
شبکه اینترنت : همانند یک محل مجازی ملاقات عمومی و شهروندان جهان است . سازمان عظیمی که نظم آن از پیش تا حدودی تنظیم شده است . قاعده كلي حاكم بر اينترنت استفاده از اطلاعات به كونه اي آزاد است . اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد ، زشت و زيبا ، اخلاقي و غيراخلاقي ميتواند تلقي شود .
چت : به معناي گفت و گوي عاميانه در محيط اينترنت است . چت يك منبع تبادل انديشه است و در كنار ديگر رسانه هاي الكترونيكي بايد به جايگاه مناسب خود برسد . چت در اتاق هاي خصوصي يا عمومي در محيط اينترنت انجام مي گيرد . چت مي تواند بصورت صوتي ، تصويري يا نوشتاري ( تايپي ) باشد .
چت روم : به اتاق هاي گفتگو گفته مي شود كه در واقع افراد از مكان هاي مختلف دنيا دور هم جمع مي شوند و با يكديگر صحبت مي كنند . هر شهر معمولاً روم مشخصي دارد .
بررسی رابطه عزت نفس با پيشرفت تحصيلي در ميان دانشآموزان مقطع دبيرستان
این متن شامل 45 صفحه می باشد
يكي از مهمترين صفات بشري براي رسيدن به هدفهايي كه انسان در پيش دارد عزت نفس است برخورداري از اراده و اعتماد به نفس قوي، قدرت تصميمگيري و ابتكار، خلاقيت، سلامت فكر و بهداشت رواني ارتباط مستقيمي با ميزان عزت نفس و احساس خود ارزشمندي دارد.
منظور از عزت نفس، احساس و تصوري است كه فرد به مرور زمان نسبت به خويشتن در ذهن ميپروراند. به عبارت سادهتر، عزت نفس يعني، ارزيابي فرد از خودش، حال اين برداشت و ارزيابي ميتواند مثبت و خوشايند باشد، يا منفي و ناخوشايند.
کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً احساس خوبی نسبت به خود دارند و بهتر میتوانند اختلافات خود را با سایر کودکان حل کنند و در مقابله با مشکلات، ناملایمات و ناکامیها مقاومترند این کودکان اغلب خندهرو و خوشبین، منطقی و دارای خودپنداری مثبت هستند و از زندگیشان لذت میبرند. برعکس، کودکانی که دارای عزت نفس پائینی هستند، اغلب در مواجهه با مشکلات و سختیها دچار اضطراب فراوان و ناکامی میشوند. این گروه از کودکان معمولاً در حل تعارضات و اختلافات موجود با سایر هم سن و سالانشان مشکل دارند آنها دائم با افکار انتقادی از خویشتن، موجب اذیت و آزار خود میشوند(سلحشور، 1379).
برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوهی فرد برخوردار شوند میبایست از نگرش مثبت نسبت به فرد و محیط اطراف و انگیزهای غنی برای تلاش و کوشش بهرهمند شوند بیشک نوجوانانی که دارای عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآیی بیشتری از خود نشان میدهند و نیز از بارزترین ویژگیهای صاحبان تفکر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس بالاست.
لذا پرورش عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف اولیاء و مربیان میباشد که در این ارتباط بیشترین نقش برعهدهی الگوهای رفتاری است(افروز، 1373).
موفقیتهای تحصیلی و شکستهای تحصیلی فرد در مدرسه و مسائل مربوط به تحصیل متقابلاً بر عزت نفس و عزت نفس بر تحصیل تأثیر میگذارند که میزان تأثیر آن از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند. در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع دبیرستان در شهرستان بیجار در سال تحصیلی 87-86 میپردازند.
بیان مسأله:
عزت نفس، احساس ارزش، درجه تصویب تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس میکند (شاملو، 1372). وقتی سخن از عزت نفس به میان میآید ارزش شخصی یا احساسی که از فرد در نظر اعضای گروه مجسم میشود مطرح میگردد. یکی از پیچیدهترین و ناراحت کنندهترین مسائل شخصیتی عقده حقارت است. کودکانی که احساس بیلیاقتی و عقبماندگی میکنند کمتر برای موفقیت و انجام دادن کارها به تلاش و کوشش دست میزنند. رشد سالم شخصیت ایجاب میکند که شخص نه فقط برای شناخت خود، بلکه بیشتر برای پذیرش خود فعالیت کند پژوهشهای ارزشمندی دربارهی ارتباط خودشناسی فرد در رابطه با رشد سالم و سازگاریهای شخصیتی افراد انجام گرفته و نتایج مثبت و سودمندی به بار آورده است(پارسا، 1376).
در زمینه رابطهی بین احساس ارزشمندی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، نظر مربیان و اساتید و متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که عوامل روحی و روانی تأثیر بسیار بالایی در موفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی دانشآموزان دارد پژوهشهای زیادی در زمینه پی بردن به رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی صورت گرفته است. گستردهترین این تحقیقات پژوهشی است که به وسیله گیل دات انجام شده نتایج تحقیق مؤید رابطه بالا بین انگیزه پیشرفت و عزت نفس است. یکی دیگر از این پژوهشها در زمینهی عزت نفس یافتههای کوپر اسمیت است که در سال 1967 منتشر شد. به نظر کوپر اسمیت منابع عزت نفس شامل موارد ذیلاند:
پای بند بودن به آداب و قوانین اجتماعی و اخلاقی
مهم بودن: وقتی شخص متوجه گردد که اهمیت دارد و در زندگی دیگران مهم است عزت نفس او بالا میرود.
موفقیت
قدرت: وقتی شخص احساس قدرت کند، در نتیجه میتواند روی سایرین اثر گذاشته و متعاقباً عزت نفس او بالا میرود.
بنابراین ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیتها و با شکست و ناکامیهای فرد قابل ملاحظه و تبیین است. در این تحقیق که بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در میان دانشآموزان مقطع دبیرستان در شهرستان بیجار در سال تحصیلی 87-86 است سعی میکنیم که این رابطه را با استفاده از پرسشنامه عزت نفس به نتیجه برسانیم. حال سؤال این است که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی چه رابطهای با هم دارند؟
اهمیت و ضرورت مسأله:
داشتن عزت نفس برای یک زندگی موفقیتآمیز لازم است بنابراین باید به تقویت آن در بین دانشآموزان پرداخت.
از آنجا که عزت نفس کودک زمینه و اساس ادراکات وی از تجارب زندگی را مهیا نماید، امری ارزشمند محسوب میگردد شایستگی عاطفی-اجتماعی که از چنین شناخت مثبت از خود ناشی میشود، میتواند به عنوان نیرویی در مقابل مشکلات جدی آینده به کودک کمک کند.
عزت نفس جنبه مهمی از عملکرد و کشش کلی کودک است و به نظرمیرسد به صورت تعاملی با زمینههای دیگری از جمله سلامت روانی و عملکرد تحصیلی ارتباط دارد به این معنی که عزت نفس میتواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد باشد که در سایر حوزهها رخ میدهد(پپ و همکاران، 1988).
در بحث از اهمیت و ضرورت موضوع میتوان به آیات قرآن و احادیث مراجعه نمود.
خداوند در سوره فاطر آیه ده میفرماید: « هر که طالب عزت است بداند که تحکم و عزت خاص خدا است، کلمه نیکوی توحید و (روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد».
و در سوره منافقون آیه هشتم آمده است که: «عزت خاص خدا و رسول و مؤمنین است». پیامبر گرامی اسلام در این باره فرموده است: «زندگی که در آن انسان زیردست و خوار باشد مردن از آن بهتر است و مردنی که با پیروزی مقرون باشد، صدهزار بار بر زندگی ذلتبار ترجیح دارد».
همچنین پیامبر گرامی میفرمایند: کسی که نفس خود را شناخت به یقین خدا را شناخته است حضرت علی (ع) میفرمایند: خویشتنشناسی سودمندترین دانشهاست.
اهداف:
هدف کلی:
تعیین رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در میان دانشآموزان مقطع دبیرستان شهرستان بیجار
هدف جزیی:
1-تعیین میزان رابطهی عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
2-تعیین میزان رابطهی عزت نفس با جنسیت
سؤالها:
1-آیا بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
2-آیا بین عزت نفس با جنسیت رابطه وجود دارد؟
متغیرها:
عزت نفس (متغیر مستقل): تصورات، نگرشها و ارزیابیهایی که شخص بطور مداوم از خود انجام میدهد
پیشرفت تحصیلی (متغیر وابسته): موفقیت در هدفهای تربیتی تعیین شده که به عنوان عملکرد تحصیلی دانشآموز در نظر گرفته شده است.
تعریف عملیاتی:
عزت نفس: منظور از عزت نفس در تحقیق حاضر میزان نمرهای است که فرد از آزمون کوپر اسمیت کسب کرده است.
پیشرفت تحصیلی: منظور از پیشرفت تحصیلی در پژوهش حاضر نمره معدل ترم گذشته دانشآموزان در تمام دروس است.
مقطع تحصیلی که این تحقیق در آن صورت گرفته است دانشآموزان دوره دبیرستان شهرستان بیجار است.
از مدتها قبل جامعهشناسان و طي نيم قرن اخير روانشناسان به تقسيمبندي و توصيف خانوادهها علاقمند بودهاند. خانواده را ميتوان از ابعاد گوناگون بررسي كرد. براي نمونه بر حسب همخوني يا بر حسب سببي مورد بررسي قرار داده ساروخاني (1370)، خانواده را شامل انواع: زيستي، مركب، زن و شوهري، گسترده، پيوسته، ناقص، پدر و مادري، ستاكي، هستهاي و زادروگا ميداند.
كارلسون[1] و همكاران (1378 ص240) عنوان ميكنند تغييرات ناگهاني در درون خانواده همراه با تغييرات افراطي در اشكال خانواده بوده است، ويژگي امروز زندگي خانوادگي، الگوهاي بسيار متعدد آن است مانند: خانوادههاي هستهاي، تك والدي، تجردي، خانوادههاي بدون فرزند، ازدواجهاي مجدد، پدر خواندگي و مادر خواندگي، خانواده و فرزند خواندگي، خانواده چند نسلي، ازدواجهاي قرار دادي غير سنتي و همزيستي همجنسگرايان.
انواع شكلهاي خانواده در نتيجه نيازهاي افراد و انتخابهاي آنان، ممكن است در جوامع مختلف ديده شود. در حوزه روانشناسي، در دهه 1960 برخي از خانواده درمانگران تحقيقاتي را درباره گونههاي خانواده انجام دادند. كانتر[2] وليهر[3] (1975) بر اساس نمونه بزرگي از خانوادهها طي حدود يك دهه، نمونه اوليهاي از تحقيق اكتشافي را ارائه دادند كه هدف از آن تدوين سيستمي براي شناسايي و طبقهبندي انواع «ساخت خانواده» بود. آنان توانستند سه گونه اصلي خانواده 1) خانوادههاي باز 2) خانوادههاي بسته و 3) خانوادههاي بدون ساخت مشخص را متمايز كنند.
رايس[4] (1981) واضح اصطلاح «نمونه خانواده»[5] سه بعد را مشخص ساخت كه ويژگي خانوادهها با توجه به آنها متفاوت از هم ميگردد. وي اين سه بعد را به ترتيب: 1) شكلبنديها 2) انطباق و 3) قرابت نامگذاري كرد. (كلدنبرگ و گلدنبرگ، 1996، به نقل از بهاري1379) برخي از خانواده در مانگران نيز سعي كردند با مشخص كردن گونههايي از خانوادهها بر اساس پاتولوژي موجود در خانواده، تقسيمبندي ديگري را ارائه دهند كه فلمور گونههاي «خانواده اسكيزوفرنيك» «خانواده الكلي»، «خانواده روانتني» از آن جمله ميباشندو (ثنايي، 1370) كلزينجر[6] (1979، ص8) نيز خانوادههاي كانادايي را در دستههاي زير تعريف نموده كه احتمالاً اين طبقبندي در تمام دنياي غرب قابل اعمال است:
الف)خانواده هستهاي؛ متشكل از شوهر، همسر و فرزندان
ب) زوجهاي بيفرزند؛ متشكل از شوهر و همسر
ج) خانوادههاي تك والدي؛ متشكل از زنان بيوه، مردان بيوه، اشخاص طلاق گرفته، همسران جدا شده و ترك شده مادران ازدواج نكرده
د) خانوادههاي رضاعي: متشكل از شوهر، همسر و فرزند خواندهها
ﻫ)خانوادههاي بازسازي شده؛ متشكل از ازدواجهاي دوم و «خانوادههاي مركب». (فيليپ باركر 1375، ص32) بارنهيل[7] به خانوادههاي سالم و ناسالم اشاره كرده و ابعادي هشتگانه را براي تميز اين قبيل خانواده قائل شده است. ويرجينيا ستير(1380) به توصيف دو واژه خانوادههاي بالنده و آشفته پرداخته و ابراز ميدارد كه اين دو نوع خانواده از لحاظ نحوه برقراري ارتباط و ارسال پيام با يكديگر متفاوتند. مينوچين و فيشمن (1381، ص82) از نظر ساختن خانواده را به گونههاي مختلفي تقسيم كردهاند كه عبارتند از: 1) خانوادههاي دو نفر، 2) خانوادههاي سه نسلي 3) خانوادههاي داراي فرزند وليگونه 4) خانوادههاي دچار تناوب غيبت 5) خانوادههاي سرگردان 6) خانوادههاي قيم 7) خانوادههاي ناپدري- نامادري 8) خانوادههاي شجدار 9) خانوادههاي خارج از كنترل و 10) خانوادههاي روانتني
نتايج بررسي يكصد و سي بيوگرافي خانواده نشان داد كه مهمترين انواع خانواده در ايران عبارتند از: خانوادههاي زن و شوهري مستقل، زن و شوهري مهاجر، پدري توسعه يافته، خانواده با ملحقات، خانواده غير كامل و از هم گسيخته بر اثر مرگ يا جدايي خانواده و بالاخره پدر و مادر پير تنها (آقا بخشي، 1378 : 126).
معهذا، خانوادهها با هر گونه ساخت و آرايشي وظايف، نقشها و كارايي خاص خود را دارند، اين ويژگي
فروشگاه فایل کیا؛
منبع جامع انواع فایل...
چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.