یادگیری و پیشرفت
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
دیجیتال مارکتینگ
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
رشد کسب‌وکار
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
صنعت آموزش


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 13 اسفند 1397
بازدید : 516
نویسنده : کیا فایل

تحقیق و پژوهش شروع موسیقی در تاریخ موسیقی ایران

تحقیق و پژوهش شروع موسیقی در تاریخ موسیقی ایران

 

مقدمه

بی دست وپایی هزارپایی بکشت و صاحبدلی بر او نظرکرد و گفت سبحان الله، با هزار پایی که داشت از بی دست و پایی گریختن نتو انست .

سعدی

در ایران فرهنگ بطور عـام و هنر به طور خاص، مشابه هزارپای داستان گلستان است، که اغلب گرفتار بی دست وپاهایی منحط گردیده واگر نابود نمی شود، حداقل صدمات جبران ناپذیری می بیند .

نوشتن در مورد اینگونه مفاهیمی که باید از سوی عام وگاه متخصصان به عنو ان یک اصل پذیرفته شود، اغلب باخطر هایی مثل اتهام، ارتداد و طرد شدن از سوی جامعه روبرو ا ست. چون زمانی که گروه کثیری از راه نادرست تغذیه می کنند و گروه انبوه تری محصولات هنری گروه اول را پذیرا می شوند، نقد و تحلیل و چالش طلبی راه، باعث واکنش متولیان آن شیوه خواهد شد .

شروع موسیقی در تاریخ موسیقی ایران ، همواره با اتهام و اغراق توأم بوده است . عناوینی چون مطرب، رقاص مزقانچی و غیره که به موزسین ها اطلاق می شده و یا یادگیری موسیقی راعملی وقت گیر ومشکل عنوان می کردند، (مثلأ گاهی گفته می شود یادگیری ویولن 18 سال زمان می خواهد، این رقم از کجا صادر شده؟)البته موسیقی به تدریج از آن حالت تحقیرآمیز خارج شد و گسترش عـام پیدا کرد . خصـوصا پس ازانقـلاب اسلامی ، خلاف آنچه که تصور می شدکـه موسیقی تحـریم شود ، امـا موسیـقی مقبول گـردید و گسترش دو چندان یافت که بیشتر به لحاظ کمی بود، اما به لحاظ کیفی رشد آن منفی و کاملا سطحی بود . نگارش این کتاب بارسنگینی بردوش بود .چون گستره مباحث آن وسیع و با تمام سطوح دانش بشری ارتباط داشت.

همیشه این سؤال مطرح بود که چگونه است یک جریان فرهنگی مثل موسیقی در این سرزمین تا این حد نازل و بی محتواست. چگونه است که برای خرید میوه دقت می کنیم ، ولی این جریان فرهنگی _ هنری را بی هیچ تعمقی می پذیریم . تاوان خسارت میوه بسیار محدود است ، اما تاوان ساده پذیرا شدن جریان فرهنگی در یک مملکت بسیارگران است،شاید برابر با ارزش تفکر یک ملت و مملکت باشد.عناوین هنری مثل موسیقی،نقاشی، نثر و نظم، اساس فرهنگ یک جامعه است وهر فردی در قبال آن مسئول می باشد.

موسیقی زبان حال در ایران به نوعی یک شوخی وتفریح می باشد، مثل لطیفه گویی که درفرهنگ عمیق ایران جایی ندارد. لطیفه گفته می شود بعد از تأثیر آن به فراموشی سپرده می شود. موسیـقی هم در ایران ساخته وعرضه می شود و بعد ازچندی به فراموشی می رود و فقط لحظاتی که تأثـیر دارد در ذهن باقـی می ماند، حتی در این اواخر کوشش شد که همان مـوسیقی قبل از انقلاب مجددا در اذهان جای باز کند . البته عامل مهـم در این ارتباطتکنیک ضبط ونگهداری موسیقی است،که خانواده از این طریق موسیقی گذشته رابه گوش جوانان خود رسانده و شناسانده اند و در نهـایت هیچ کس در پـی صدای موزیکال نیست، خوب وبد بودن مورد توجـه نیست، بلکه متاسفانه اغلب مردم ما تنها در پی گذراندن لحظاتی با موزیک هستند.

 

فصل اول

 

سازها:

در حکومت گذشته نوعی موسیقی بسیار ساده شکل گرفت.این موسیقی با سازهای ابتدایی به اجرا درمی آمد.از همان ابتدا تا زمان حال تغییری در سازها بوجود نیامده و نواختن و فراگیـری آن بسیار ساده می باشد. تنها فراگیری دستگاههای موسیقی ایرانی است چون قاعده ای ندارد مشکل می باشد. علاقمندان موسیقی نواختن سازی را با سرعت یاد گرفته بعـد برای تعلیم دادن به دنبال شاگرد می گردد.( البته این عمل بد نیست ،امـا تعدادی برای با اهمیت جلوه دادن کـار خود ، آن قدر مسئله را با عناوین مختـلف پیچیده می کنند،که شاگرد فکر می کند که با یک کار بسیار پراهمیت روبروست).

امروزه ساختن سازها از این مقوله هم ساده تر شده است. به طوری که هر نجـاری اقدام به ساختن ساز هایی چون تار، سه تار، تنبک، سنتور و غیره کرده است. حال باید چه انتظاری از موسیقی داشت؟ امروزه درجهان از اغلب وسایل فنی در موسیقی استفاده می کنند.ولی هر کدام شرایطی دارد.گاهی اگر سندان و چکش و یـا اشیاء فنی دیگری در موسیقی بکار می برند،برای تولید افکت است، نه اصوات موسیقیایی.درگذشته این ابزار آلات در موسیقی جایی نداشتند ولـی امروزه از این اصوات با رعایت شرایط بسیار دقیق فیـزیکی استفاده می کنند. بطوری که حتی ممکن است از اره چوب بـری به عنوان یک وسیله موسیـقی استفاده شود، اما فقط برای زمانی کوتاه وحالتی خاص!(افکت)را دارد، اغلب سازهایی که در موسیقی ایرانی بکار می روداز ساختمانی با محاسبه دقیق و فنی برخـوردار نیستند.(شاید بیشتر شبیه بـه یک وسیله افکت در موسیقی بکار می رود)اجرای موسیقی با این دستگاههای ناقص ، طـوری به صـدا در می آید که باعث بیماری می شود.از آن جمله می توان به کشیده بودن موسیقی اشاره کرد،که باعث کـند شدن حرکت در جامعه میگردد.این موسیقی به جای آرامش(بطور عام)کندی و رخوت ایجاد می کند.

تصنیف خوانی:

صدای تصنیف خوانی همان صدای محاوره ای است،که هر کسی از عهده آن بر می آید.پس بنابراین در جهان هر کسی می تواند بخواند. تا زمانیکه انسان بتواند گفتگو کند دارای صدای محاوره می باشد.پس جای تعجب نیست که تا زمان پیری هم این صدا را داشته باشداما این صدا، صدای موزیکال نیست. برای مثال خولیو،خواننده اسپانیایی هم تصنیف خوان است ،اما صدای او شاید یک صدای آسمانی باشد. به همین دلیل میلیونها نفر انسان در جهان به او دل بسته اند. بعد از جنگ جهانی دوم ، مو سیقی پاپ وراک گسترش یافت.ابتدا بسیار کوبنده و پرتحرک بود و از سوی نسل جوان امریکا و اروپا پذیرفته شد.اماآن جنجال پـر تحرک جسم و روح مردم را خسته می کرد. برای مقابله با این تحریک عصبی، نیازبه آرامش بود،که متاسفانه این آرامش با مواد مخدر همراه گشت . به گونه ای که به تدریج مواد مخدر در کنار موسیقی راک و پـاپ قرار گرفت و عجین شد. صدای موسیقی راک وپاپ همان صدای محاوره است ، که هر کس با کمی تمرین به آن مسلط می شود.اما آیا این اصوات زیبا است و می تواند به عنوان صدای موزیکال مورد بحث قرارگیرد؟

 

موسیقی آوازی:

در دوران کودکی گریـه کردن بچه برای باز شدن صدا موثراست ، کـه صدای گفتگو شکل می گیرد.بعضی از بچه ها صدای رساتری به نسبت صدای گفتگو بدست می آورند ، که از فریاد زدن در بازی برای راه دوراست. این صدای رسا درآینده با تمرین در کوه و بیابان وسعت بیشتری پیدا می کند.این تعداد با گذراندن دوره ای از موسیقی ایرانی ، خود را به عنوان آواز خوان مطرح می کنند.در این رابطه هم چگونگی اصوات موزیکال مد نظر نیست، بلکه زمانی این صدا مطلوب است،که درفریاد های زیر،صدا را ویبره (تحریر) کند. حال سوال ، که هزارها خواننده ای که در دنیا مطـرح شدند ، صدای رسایی داشتند . چگونه است که از بین هزارها خـواننده امروزه خواننده ای از ایتالیا بنام پاواراتی،حرف اول را در دنیا می زند؟

 

فصل دوم

 هنر

آنچه امروزه در دنیـا به عنوان« هنر » شناختـه می شود ، شکل های مختلفی دارد: ترکیب کلمات ، ترکیب اصوات ، ترکیب رنگها و غیره.در کشور های آسیایی،آفریقـایی و حتی بخش هایی از استرالـیا،هنوزاین شکل های هنـری در محدوده جغرافیـایی خود به کـار می روند و مانند هنـر اروپایـی و آمریکـایی شناخته نشده اند.

پژوهشگران اروپایی دراوریل 1992،در سفری تحقیقی به شمال استرالیا، با انسان هایـی بسیار بدوی روبـرو شدند که مانند انسان های اولیه زندگی می کردند.آنها با وجود زندگی ابتدایی شان،کار های دستی داشتند و ترکیب حیرت آوری از رنگ ها را در نقاشی هایشان به کار می بردند.

هنر آنها بیانـی بسیار جدید داشت که نمونه آن را در نزد هنرمندانی چون پیکاسو می توان یافت.آمریکا و به ویژه اروپا ، معیارهای هنری خود را در جهان مطرح کرده وبه آن تداوم بخشیدند. البته این سخن به آن معنا نیست که جهانیان این معیارهارابه تمامی پذیرفته اند،اگر چه هنرمندانی مانند بتهون، میکل آنژ،گوته، دانته،پیکاسو و دالی شهرت جهانی دارند. هنر در فرهنگ اروپا مترادف توانستن (Art ) به کار رفته است که تعبیر آن، توانایـی دریافت انسان از اشیاء طبیعت ،انسان و ... است .

دریافت ها و الگوهای حاصل شده از هنرمند همراه با خیال پردازی هایش ، با زبـان خاص او عرضه می شود.کار هنری پس از شکل گرفتن در ذهن هنرمند،از درون او می جوشد و به صورت اثری مستقل نمود می یابد.

این اثر هنری را منتقدان ارزیابی می کنند و گاهـی هم در رسانه های همگانی مطرح میشود و بر زمینه های هنری دیگر هم تأثیر می گذارد.همان گونه که داستان، شعر، نقاشی، تئاتر، موسیقی و دیگر هنر ها از یکدیگر تأثـیرمی پذیرند وبا زبان خود به بیـان هنری شان شکل می دهند. به ایـن ترتیب یک اثر هنری تحت تأثیرهنرها و یا رویدادهای گوناگون شکل می گیرد، تکامل می یابدوگاه جاودانه می شود.به دیگرسخن، هنرمند با عرضه اثر خود، فکر و محتوای هنری آن را به موسیقی، شعر و دیگر هنرها منتقل می کند و از مجموع آنها جریانی فرهنگی پدید می آید .

در سرزمین ما هر جـریان هنری به تنهایی حـرکت می کند.هـنر ترکیب رنگ ها در قـالی بافـی که امروزه تحسین جهانیان را برانگیخته است،هنوز به صورت جریانی فرهنگی درنیامده است.نقاش هاوهنرمندان دیگر مااز ترکیب رنگ ها تأثیر نگرفته اند و هر یک راهی جداگانه برای خود می جویند.به بیان دیگر چون ترکیب رنگ ها،اصوات والفاظ،هریک به راه خود رفته اند، جریان فرهنگی مشترکی شکل نگرفته است .

بررسی تاریخی یک هنر به ما می آموزد که چگونه از ژرفای مقولـه ای هنـری آگاه شویم و از آن شناختی شایسته بیابیم و ارتباطی منطقی با آن بر قرار سازیم.براساس اسناد تاریخـی موجـود در هـر زمینه هنری می توان به بررسی آن پرداخت و از چند و چون آن مطلع شد.از سوی دیگر هر یک از زمینه های هنری درطول تاریخ با جریان های اجتماعی همراه و در سیر تکاملی شان ،چنان پیچیده شده اند که شناخت آنهاوفرهنگ شان به سادگی ممکن نیست.در نتیجه،تنها رهگذر شناختی علمی براساس روند تاریخی جامعه، می توان به شناخت وارزیابی هنر و فرهنگ آن جامعه دست یابد.از همین روست که واژه« هنر » را لغتی جامع برای ابعاد گوناگون هنری می دانیم ،ابعادی که از مجموع آنها،جریانی در جامعه به راه می افتد که آن را فرهنگ آن جامعه می خوا نند . نقاشی از ترکیب رنگ ها بر مـی آید ، ترکیب کلمـات به شعر و نـثر می انجامد و موسیقی زاییده ترکیب اصوات است. هریک از این ابعاد آینه ای برای آشنایی با فرهنگ حاکم برآن هنراست که بدون پی بردن به پیچیدگی های آن، نمی توان برداشت درستی ازفرهنگ هنری جامعه ارائه داد.زمانی که تابلویی از درخت ، آب و آسمان می بینیم چگونه می توانیم تشخیص دهیم که با اثری هنری روبروییم؟چطور می توانیم تصویر چند خط و رنگ راازآثار کاندینسکی تمیز دهیم؟ معیار شناخت قطعات اصیل و عمیق موسیقی از اصوات آهنگی چیست؟ به علاوه ، چگونه می توانیم برداشتمان را از این آثار بیان کنیم؟

طبیعی است که متخصصان هـر رشته با شناخت ابعاد هنری آن ،این ملاک ها را به اجتماع شناسانده اند و افـراد غیر متخصص هـم بایدشناختی کلی از مجموعه عوامل وملاک های هررشته هنری داشته باشند تا قادر به فهم وپی جویی جریان فرهنگی جامعه باشد. بدیهی است تا زمانی که زمینه ی شناخت فرهنگ وهـنر غیر علمی، سطحی و گذرا باشد هر نی لبک نو ازی مدعی موسیقی دانی و هر کسی که کلماتی را کـنار هم می چیند ، خود را شاعر معرفی می کند.همان گونه که اشاره شد برای شناخت عوامل و ملاک های هنر، باید به تاریخ آن و سیر تحولش توجه شودتا دریافتی وسیع و عمیق حاصل آید.اگراین تاریخ، با نگرشی ژرف مطالعه شود، طبیعی است که آینده ساز جامعه خواهد بود و از مقاصد شیادان هنری پرده بر می دارد. برای نمونه کلمه که متغیرترین عنصر ارتباط انسانی در طول تاریخ است ودر سیر تکاملی شعرونثراین تغییرات درادبیات محسوس است، ازحالت تصویری( هیروگلیف )به صورت زبانی پیچیده برای طرح مسائل عمیق در آمده است. همچنین صوت در موسیقی، آن چنان دگرگون شده است که امروزه بخشی از مباحث پیچیده فیزیک به بررسی تحول و تغییرآن می پردازد.چگونه می توان بدون اطلاعات علمی و هنری با هر یک از ابعاد روبه رو شد و به بی راهه نرفت؟شیوه درست برای شنیدن و فهمیدن قطعه ای از موسیقی نئوکلاسیک غرب و یا اشعار کدام است؟ روشن است که از رهگذر شناخت تاریخ موسیقی کلاسیک غرب، می توان آن را فهمید . موسیقی دوران وسطی، رنسانس، باروک، کلاسیک، رمانتیک و به ویژه تحولات اجتماعی اواخر دوره رومانتیک ، در وسعت بخشیدن به این شناخت نقش دارد. آیا بدون شناخت رنگ ها و هارمونی آنها، به ویژه بدون آگاهی از سبک امپر سیونیسم و تحولات اجتماعی اسپانیا در قرن بیستم ، می توان تابلویی قوی وپیچیده از سالوادر دالی را باز شناخت؟ چگونه می توان قطعه ای از موسیقی کشورهای خاوردور را شنید و تفسیرکرد؟ کشور هایی که گذشته و فرهنگ ریشه دار دارند. چگونه می توان مراسم رقصی از کشورهای آفریقایی را دید و فهمید؟

 

هنر در اروپا

هنر مجموعه ای از پدیده هایی است که انسان در طول زندگی، روابط اجتماعی و کنش ها و واکنش های آن، با زبانی ویژه و با یاری جستن از خلاقیتش، بیان کرده و توسط آن اعتبار اجتماعی کسب کرده است. در گذشته های دور این واژه به معنای کارهای دستی به کار رفته است، به این معنا که انسان با الهام گرفتن از طبیعت ، یکی از نیازهای خود را بر طرف می کرده است. امروزه هنر کلمه جامعی است که آن را به ادبیات ، موسیقی، مجسمه سازی، نقاشی، تئاتر، رقص، فیلم و...تقسیم می کنند. در طول تاریخ درباره هنر قضاوت های گوناگونی شده است. قضاوت هایی که بسته به شرایط تاریخی و اجتماعی تغییر کرده اند ؛ اما با تمام این دگردیسی ها،اعتباراجتماعی آن خدشه ناپذیر مانده است.آن چه از آثار هنری ماندگار در اختیار ماست، برای نسل های امروزی ارزشی فرهنگی و اجتماعی به یادگار گذارده است. امروزه ملیت های گوناگون به آثار هنری پیشینیان شان افتخار می کنند و هویت تاریخی _ فرهنگی شان را از این آثار می جویند.نکته مهم در خلق آثار هنری، آزادی هنرمند در خلاقیتش است که اساس آفرینشهنری به آن باز می گردد.

امانوئل کانت که یکی از متفکران تأثیر گذار بر اندیشمندان پس از خود است، هنر را در چارچوب زیباشناسی (استتیک) انسانی تعریف می کند.او توانایی انسان را در خلق آثار هنری ، زمانی معتبر می داند که با ساختاری پرمحتوا خلق شود.این توانایی یعنی جان گرفتن خیال پرتازی های هنرمند و الهامی که از پیرامونش می گیرد در عالم واقف به صورت اثر هنری جلوه گر می شود.

او معتقد است که انسان به طبیعت خارج از خود و همچنین به وجود خود در طبیعت معرفت دارد.انسان درطبیعت خارج از خود، حقیقت را می جوید و در خویشتن «خوبی» را.مرحله نخست کار عقل مجرد است و مرحله دوم کار عقلی علمی است که به «آزادی اراده» نیز تغییر شده است. کانت و پیروانش ( از جمله شیلر) هنر را بیان زیبایی ها و هدف از آن را لذت می دانند، بدون آنکه هیچ سود یا پیشرفت عملی از آن مورد نظر باشد. به عبارت دیگر لذتی که از هنر حاصل می گردد، لذتی روحانی و معنوی است.غیراز کانت،اندیشمندان دیگری نظرات گوناگونی در مورد هنر ابراز کرده و گاهی بر وجوهی خاص از هنر تأکیدداشته اند. برای مثال تجلی هنر در عهد عتیق به ...

 


 





:: موضوعات مرتبط: موزیک , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی در ایران , تاریخ موسیقی , شروع موسیقی ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








فروشگاه فایل کیا؛ منبع جامع انواع فایل... چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منبع جامع انواع فایل و آدرس kiyafile.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











RSS

Powered By
loxblog.Com
مدیر سبز، آموزش بازاریابی

TOOLS BLOG

TOOLS BLOG